refreshing

refreshing

به یاد زنده یاد "مرغ طوفان"
refreshing

refreshing

به یاد زنده یاد "مرغ طوفان"

درس چهارم شمیم دانش

سبک زندگی- درس اول

16/7/96

   

به عنوان مقدمه عرض می کنیم : می دانیم که در سال های اخیر یا این دهه های اخیر موضوع سبک زندگی مورد توجه زیادی قرار گرفته است  البته حتی در مجامع دیگر هم همینطور است.

در خصوص جامعه ما با این تاکید و رهنمودهایی که رهبر معظم انقلاب داشتند در این سال های اخیر مساله خیلی جدی تر شده در یکی از سخنان رهبر معظم انقلاب فرموده بودند که ما هزاران سوال برای چگونه زیستن داریم ، فرمودند : نمی خواهیم شبهات را جواب بدهیم نه سوالات را پی بگیریم. درباره نوع ارتباطات، نوع رفتارها ، نوع موضع گیری ها، نوع دوستی ها و دشمنی ها، برخوردها با مال چگونه باید باشد؟ برخورد با امور دنیا چگونه باید باشد؟ بحث اسراف و احتیاط در اموال بیت المال و امثال اینها. با این، مباحث بسیاری از پژوهشگران به تحقیق پرداختند، بحث های بسیار قابل توجهی را هم ارائه دادند.

وقتی هم که ما در نوشتارهایی که درباره سبک زندگی است گشت و گذار می کنیم می بینیم سبقه های مختلفی دنبال شده، بعضی ها که خیلی نگاهی اولیه داشتند به لباس و مد و آشپزی و دکوراسیون و اسرار خانه داری و امثال اینها پرداختند، در یک نگاه دیگری به ازدواج، رفتار با همسر، رفتار با فرزندان، با والدین و امثال اینها. و اما ما می خواهیم وارد سبک زندگی اسلامی شویم.

اگر سوال کنیم که معنای سبک زندگی چیست؟

یک پاسخ کلی نمی شنویم که چگونه باید زندگی کنیم. معلوم است که در این رابطه اول باید زندگی تعریف شود.

 ممکن است گفته شود زندگی که تعریف ندارد معلوم است ولی ما از زندگی تعاریف مختلفی می بینیم

چون بحث ما قرآنی است اول باید ببینیم زندگی چیست؟

دوم بهترین شیوه برای زندگی کردن و رسیدن به آرمان های زندگی کدام است؟

تعریف زندگی و حیات چیست؟ یک تعریف عمومی که شاید در این مرحله نیاز به تعریف هم نباشه اینکه ما عمر دنیای خود را می گذرانیم و زندگی می کنیم در این زندگی از مواهبی برخوردار می شویم تکالیفی را هم بر عهده داریم این تعریف زندگی است که همین هم کاری که انجام می دهیم.

 حیات و زندگی امر مقدسی است. ما در قرآن کریم دو تقسیم بندی را برای حیات و زندگی می بینیم یک تقسیم بندی، تقسیم بندی کیفی است و یک تقسیم بندی،تقسیم بندی کمی.

 از نظر کمیت ما دو زندگی داریم:

1- حیات دنیا

2- حیات آخرت

حیات دنیا همان زندگی است که الان در گذران آن هستیم.

حیات آخرت، آخرت یعنی حیات دیگر و حیات بعدی،آن هم در قرآن با نگاه جدی به آن نگاه شده است .

از شما عزیزان سوال می کنم زندگی را چقدر می بینید؟ 50 سال؟ 60 سال ؟ هفتاد سال؟ هشتاد سال؟ 100 سال؟ دیگر همین است دیگر. کم و به ندرت اتفاق می افتد کسی بیش از صد سال زندگی کند. معمولا زندگی ها حدود هفتاد، هشتاد و گاهی شصت این حدود زندگی است و عمر مفیدی که در این مدت داریم چیزی حدود به پنجاه سال است که از کودکی بیرون بیاییم تصمیم گیرنده بشویم و بتوانیم برای خودمان خط انتخاب کنیم و بعد هم دیگر آن اواخر معمولا انسان خیلی نقشی ندارد، همان ادامه زندگی گذشته است. پنجاه سالی ما به طور جدی در این زندگی فعال هستیم.

آیا زندگی همین است؟ قرآن تعریفش این نیست، روایات ما هم تعریفشان این نیست. قرآن کریم زندگی را ادامه دار می بیند. حیات ما از زندگی دنیا شروع می شود از تولد شروع می شود تا ابدیت ادامه دارد پس زندگی را باید دو بخش کنیم. عمر ما که به پایان برسد به خواب مرگ فرو می رویم این که می گویم خواب مرگ چون در روایات ماست که موت چیزی به جز همین خوابی که در هر شبانه روز شما از آن استفاده می کنید چیز دیگری نیست آن طولانی تر است تعبیر قرآن هم همین است در آیه 42 سوره زمر می فرماید :« الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها» خداوند موقع مرگ نفس انسان ها را دریافت می کند ارواح را قبض می کند همه را قبض روح می کند آن کسی را که نمرده موقع خواب قبض روحش می کند و توفی نفس می شود.

 توفی نفس یعنی قبض روح. توفی : گرفتن ، نفس هم در قرآن همان حقیقت انسان یعنی روح است.

پس به یک معنا ما موقع خواب می میریم. پیغمبر اکرم وقتی از خواب برمی خاستند بنا بر آنچه نقل شده این دعا را می خواندند : الحمدالله الذی احیانی بعد ما اماتنی  و الیه النشور  : سپاس خدایی را که بعد از آنی که مرا اماته کرد مجددا مرا احیا کرد. گویا از خواب تعبیر به موت می کردند.

الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل الاخری الی اجل المسمی ان فی ذلک  لایات لقوم یتفکرون

و هو الذی یتوفاکم باللیل و یعلم ما جرحتم بالنهار

خداوند همان کسی است که شما را در شب دریافت می کند ، یعنی  قبض روح می کند و آنچه را که در روز با اعضای فعال خودتان انجام می دهید  با جوارح خودتان انجام بدهید می داند

ثم یبعثکم فیه لیقضى اجل مسمى

سپس شما را در روز مبعوث می کند

و ان الله یبعث من فی القبور

در اینجا هم می فرماید که شما هنگام بیدار شده از خواب مبعوث می شوید .

پس زندگی ما دو بخش است :

هنگام مرگ به خواب مرگ فرو می رویم و روز قیامت مبعوث می شویم ،درست مانند خوابیدن در شب و بیدار شدن در روز ، هر دو به یک مانند بوده ولی خواب مرگ طولانی تر است و این طولانی  بودن برای ما محسوس نخواهد بود.

 

همه ی ما برزخ را حس می کنیم، برزخ برای بعضی ها کوتاه و برای بعضی دیگر طولانی است

زمان در برزخ به مقدار صحنه هایی که به ما نشان می دهند

برزخ برای مومنین بسیار کوتاه خواهد بود ( طبق روایات ) 

نکته ی بسیار مهم این است که وقتی در قیامت بیدار شدیم زندگی دنیا را به یاد می آوریم نه برزخ را

آنچه که در خواب می بینم نوع آن را در هنگام بیداری به یاد نداریم (تشبیه به برزخ)

تمام ماجراهایی که در دوران برزخ دیده ایم ، یا از حافظه ی ما محو می شود  و یا اگر اندکی از آن را هم به خاطر بیاوریم برایمان اهمیتی ندارد.

 

و هو الذی یتوفاکم باللیل و یعلم ما جرحتم بانهار ثم یبعثکم فیه لیقضی اجل مسمی ثم الیه مرجعکم ثم ینبئکم بما کنتم تعملون

مردم وقتی در قیامت بیدار می شوند ،احساس می کنند خواب بوده اند ( واقعیت هم همین است )

بدن ها در دل خاک بازسازی می شوند و در نفخ صور دوم همه از دل خاک بیرون می آیند و وقتی که بیرون آمدند، بیدار می شوند  ( وقتی هوا به آنها برسد)

قَالُوا یَا وَیْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ

قالوا یا ویلنا من عثنا من مرقدنا هذا ما وعد الرحمن وصدق المرسلون

قالوا یا ویلنا من بعثنا من مرقدنا

وای بر ما ، چه کسی ما را از قبرمان برانگیخت

هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ

هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون

هنگامی که صحنه ی قیامت را می بینند می گویند : این همان چیزی است که خدای رحمان به ما وعده داد. پیامبران راست گفتند که قیامتی هست .

نکته ی مهم : فاصله ی بین لحظه ای که می میریم تا لحظه ای که بیدار می شویم نامعلوم است و مقدار آن را نمی دانیم اما احساس ما این است که فاصله نصف روز بوده است ( خوابیدیم و بیدار شدیم )

در آیات آخر سوره نازعات

یَسْأَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْسَاهَا

یسالونک هن الساعه ایان مرساها

می پرسند قیامت کی هست ؟

فِیمَ أَنتَ مِن ذِکْرَاهَا

فیم انت من ذکراها

چه انگیزه ای داری که می خواهی زمان را بدانی ؟

إِلَىٰ رَبِّکَ مُنتَهَاهَا

الی ربک منتها ها

مهم این است کار به سوی پروردگار سرانجام می گیرد.

إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرُ مَن یَخْشَاهَا

انما انت منذر من یخشاها

اگر کسی از قیامت و حساب و کتاب ترسی به دل داشته باشد تو  می توانی بروی و انذار کنی و هشدار بدهی ؟

کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَهَا لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا عَشِیَّةً أَوْ ضُحَاهَا

کانهم یوم یرونها لم یلبثوا عشیه او ضحاها

گویا وقتی بیدار می شوند ، احساسشان این است که یک شب را به صبح رسانده اند یا یک صبح را به شب

قرآن دو نمونه بیان می کند

آیه ی 259 سوره بقره عزیر پیامبر ( ع)

100 سال خداوند او را میرانید و بعد زنده  می کند . از او می پرسند چند وقت هست که اینجا هستی ؟

فرمودند : یک روز یا نصفه روز

گقتند : نه

بل لبثت مائه عام : 100 سال است که اینجا مرده بودی

اصحاب کهف 300 سال را یک یا نصفه روز احساس کردند

قیامت به این صورت است

زندگی ما دو بخش است :

یک حیات داریم و یک آخرت  و با احساس ما بین این دو ، یک روز فاصله است

یقول الکافر یا لیتنی قدمت لحیاتی

در قیامت کافر می گوید : ای کاش من برای حیاتم چیزی پیش فرستاده بودم ( چون متوجه شده که تازه زندگی دارد شروع می شود )

این یک نگاه قرآنی است به قضیه

یَسْأَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْسَاهَا (42) فِیمَ أَنتَ مِن ذِکْرَاهَا (43) إِلَىٰ رَبِّکَ مُنتَهَاهَا (44) إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرُ مَن یَخْشَاهَا (45) کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَهَا لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا عَشِیَّةً أَوْ ضُحَاهَا (46)

سبک زندگی قرآنی- درس دوم

19مهر ماه

حضرت آیت الله خامنه ای:

"حقیقتا عطر قرآن در فضای زندگی می پیچد . روشنفکران ما باید با قرآن آشنا شوند، جوانان ما باید با قرآن آشنا شوند، انس را با قرآن زیاد کنند. وقتی این ذهن ظرف معارف قرآن شد این اثر خودش را دارد در زبان درعمل و در تصمیم گیری نشان خواهد داد. در رفتار نشان خواهد داد این، آن هدفی است که ما باید دنبال کنیم."

اول باید ببینیم که چگونه از حیات تعریف شده است چون نگاه ما نگاه قرآنی است پس طبیعی است که باید به تعریف حیات در زندگی قرآن بپردازیم.

 حیات به معنای زندگی است.

اما قرآن کریم دو تقسیم بندی برای حیات و زندگی دارد.

1)  تقسیم بندی از نظر کمی است این مدت و زمان و مقدار

2) دومین تقسیم بندی به حیات دنیا و حیات آخرت است .

فعلا روی جهت کمی این تقسیم بندی تکیه می کنیم .

دو حیات داریم

الف) حیات دنیا

ب) حیات آخرت

 از موقعی که متولد می شویم تا هنگام مرگ زمانی را سپری می کنیم این حیات دنیای ما است پنجاه، شصت، هفتاد، هشتاد سال و امثال اینها می خوابیم و بیدار می شویم و خود را در صحنه قیامت می بینیم حیات آخرت ما شروع می شود که در آیه 24 سوره فجر این آیه قرآن را عرضه داشتیم که " یقول کافر لالیتنی کنت تراب" قرآن این دو حیات را  با هم مقایسه می کند هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی .

 می فرماید " والاخره خیر و ابقی" آخرت هم بهتر است و هم پایدارتر هم امکانات گسترده ای در آن وجود دارد و هم طولانی است حیات دنیا اولا برای خودش خلق نشده است چند نکته باید گفته شود :

1- عدم استقلال زندگی دنیا :

دنیا برای آخرت خلق شده است. نه برای خود دنیا . درست مثل یک دوره ی دانشجویی که دانشجو دوره ای را می گذراند البته در این دوره نیازمند به امکانات رفاهی است به همین خاطر امکانات رفاهی او را در دوره دانشجویی در حد دانشجویی برایش فراهم می کنند البته نه در حد توریستی به میزانی که مصلحت دانشجویی اقتضا می کند.

 در ز ندگی دنیا هم ما گذرگاهی را داریم طی می کنیم در این گذرگاه نیاز به غذا، لباس، امکانات رفاهی بطور نسبی داریم.

 قرآن در آیات مختلفی می گوید ما اینها را در اختیار شما قرار داده ایم که بتوانید درس بخوانید.

 " یا ایها الرسل کلوا من الطیبات و عملوا صالحا " ای پیامبران پیام شما به مردم از طرف خدا باید این باشد از طیبات بخورید عمل صالح انجام دهید.

 به دانشجوها می گویند از امکانات دانشگاه استفاده کنید درس بخوانید.

 این یک تعریف است برای زندگی دنیا گذرگاهی است برای آخرت.

" یا ایها الرسل کلوا من الطیبات و عملوا صالحا انی بما تعملون علیم"

اگر بگردیم در قرآن من گشتم و نیافتم شما ببینید می یابید برای خلقت دنیا جز این دوره¬ی آزمون و درس و نمره گرفتن برای حیات آخرت دلیل دیگری من نیافتم.

خدامی گوید درست است ما دنیا را خلق کردیم برای عبودیت دراین مسیرشمارا به دنیا آوردیم که دوره امتحان رابگذرانید

خلق الموت والحیاه لیبلغ ایکم احسن عملا( سوره ملک-2)

 اناجعلنا ما علی الارض زینه لها لنبلوهم ایهم احسن عملا ( کهف -7 )

ما همه امکانات زمین راروی زمین زیور و زینت قراردادیم که ببینیم کدامیک بهترعمل می کنند.

این یک دوره آزمون هست که باید نمره آن را بگیریم .

درقرآن کریم آمده است اگرخدا دنیا را برای دنیا خلق کرده بود باید امکانات دنیا را فراوان می ساخت مانند بهشت.  درحالی که اینطورنیست درحد دوران دانشجویی این امکانات دراختیارماقرارداده اند که فقر ، غنا ، دزدی نکردن وانفاق معنا داشته باشند.

دنیا برای آخرت است :  الدنیا مزرعه الاخره

درنهج البلاغه هم آمده که الدنیا مستجره اولیاءالله  دنیا تجارت خانه است .

یک تاجر خانه اش را آباد می کند نه تجارت خانه اش را

دنیاگذرگاه ، مزرعه و محل کشت است.

آخرت محل کسب وجمع کردن است.

یا ایها الناس اتقوا ربکم واخشوا یوما لایجزی والد عن ولده ولامولود هوجاز عن والده شیئا ان وعدالله حق فلاتغرنکم الحیاه الدنیا ولایغرنکم بالله الغرور ( لقمان – 33)

ای مردم از پروردگارتان پروا کنید بترسید از روزی که هیچ پدری چیزی از عذاب دوزخ را از فرزندش دفع نمی کند ونه هیچ فرزندی دفع کننده ی چیزی از عذاب پدرخویش است .

بدانیدکه وعده خداحق است پس مراقب باشیدزندگی دنیاشما را نفریبد.ای مردم تقوای الهی راپیشه کنید..مبادا شیطان شمارا به کرم خدا مغرورکند.

درآیه ۳۹سوره غافر از زبان مومن آل فرعون آمده است:

یا قوم انما هذه الحیاه الدنیا متاع و ان الاخره هی دارالقرار ( غافر – 39)

ای قوم من این زندگی دنیا فقط کالایی بی ارزش و زودگذراست و بی تردید آخرت سرای همیشگی است.

رعد الله یبسط الرزق لمن یشاء ویقدرو فرحوا بالحیاه الدنیا وما الحیاه الدنیا فی الاخره الامتاع ( رعد – 26)

خداروزی را برای هرکس بخواهد وسعت می دهد و برای هرکس که بخواهد تنگ می کند وآنان که به زندگی دنیا خوشحال است درحالی که زندگی دنیا در برابرآخرت جزمتاعی اندک نیست.

دنیایک کالای آخرت است.

قل متاع الدنیا القلیل و الاخره خیرلمن اتقی

ای پیامبردنیا متاعی اندک است آخرت برای کسانی که تقواپیشه کنند بهتراست.

و ما اوتیتم من شی فمتاع الحیوه الدنیا و زینتها وماعندالله خیر و ابقی افلا تعقلون ( قصص – 60)

و آنچه که به شما داده شده است ، کالای زندگی دنیا و زینت آن است . ولی آنچه نزد خداست بهتر و ماندنی تر است ، پس آیا نمی اندیشید.

سبک زندگی قرآنی این است که در این زندگی ما نگاه دانشجویی داشته باشیم ما به آخرت توجه کنیم زندگی مان رابرای تنظیم دنیا وآخرت طراحی کنیم نه فقط برای دنیا.

درکتابهای اخلاقی عقل را دو نوع می دانند:

1) عقل معاش  :  عقلی است که فرد قصد داردزندگی اش راخوب اداره کند.

2) عقل معاد :  عقلی است که هم دنیا و هم آخرت راتامین می کندکه این عقلی بالاترهست.

زندگی دانشجویی را می توان به عقل معاد و زندگی توریستی رامی توان به عقل معاش تشبیه کرد.

ما دردنیا به سرمی بریم که آخرت را از این گذرگاه تامین می کنیم .

خطبه امیرالمومنین : خذوا من ممرکم لمقرکم

ازگذرگاهتان برای قرارگاهتان توشه بیندوزید

پس کسانی که به زندگی دنیا می اندیشند اینها  نمی توانند سبک زندگی خدایی داشته باشند.

زین للذین کفرو الحیاه الدنیا

حیات دنیا درچشم کفارخیلی پرجلوه شده است.

 امروزه دنیا محوری جهان را تهدید می کند و میزان توجه به آخرت کم شده است. حتی در بین متدینین .

ما اگر نگاهمان به زندگی نگاهی صحیح نباشد چطورمی توانیم  سبک زندگی صحیحی را طراحی کنیم .

 پس دوره زندگی دوره طراحی و برنامه ریزی است قرآن کریم بسیار درمورد این دوره برنامه ریزی کرده است .

******

سبک زندگی قران -درس سوم

23 مهر ماه

گفته شد که اول باید زندگی را تعریف کنیم ممکن است در نظر بعضی ها زندگی یک تعریف باشد همین گذرانی که الان داریم انجام می دهیم ودر حیات دنیا هستیم و آن را پشت سر می گذاریم اما قران کریم حیات را متفاوت بیان می کند.

 دو تقسیم بندی دارد:

1) تقسیم بندی حیات دنیا

 2) حیات آخرت که در این باره

 تقسیم بندی دوم حیات فیزیکی و حیات معنوی است و به همین ترتیب موت فیزیکی و موت معنوی داریم. در قران کریم هم حیات فیزیکی و هم حیات معنوی داریم هم موت فیزیکی و موت معنوی. حیات و موت فیزیکی و بدنی را می توانیم در آیه ۲۸ سوره بقره ببینیم. آیات بسیاری وجود دارد. یک نمونه را عرض می کنیم، می فرمایند:

"کیف تکفرون بالله و کنتم امواتا و احیاکم ثم یمیتکم ثم یحییکم ثم الیه ترجعون"

 معنی: شما چگونه به خدا کفر می ورزید و حال آنکه شما اموات بودید خدا شما را زنده کرد پس شما را می میراند مجددا شما را زنده می کند و سپس به سوی او باز گردانده می شوید. اگر در این آیه شریفه دقت کنیم دو دوران موت را برای انسان مطرح می کند و دو دوران حیات را.

دوران موت اول:

 دوره قبل از دنیاست.

"کنتم امواتا: شما میت بودید"

دوره حیات اول: دوره زندگی دنیاست. موت دوم برزخ و حیات دوم قیامت. پس دوتا موت داریم: یکی موت قبل از دنیا و یکی موت بعد از دنیا تا آخرت.

"کیف تکفرون بالله و کنتم امواتا و احیاکم ثم یمیتکم ثم یحییکم ثم الیه ترجعون"

تفاوت این دو حالت موت وحیات چیست؟

در سوره مومنون آیه ۱۵ می فرماید:

" ثم انکم بعد ذلک لمیّتون"

 شما انسانها بعد از دنیا میت خواهید بود. میت می شوید، خدا شمارا اماته می کند.البته عده ای مستثنی هستند:" مقتولین فی سبیل الله" را قران مستثنی می کندو می فرماید: به آنها میت نگویید آنها درحال حیات هستند ودر نزد پروردگارشان روزی می خورند ولی عموم مردم میت هستند.

فرق این موت وحیات فیزیکی در چیست؟ در بدن است در زندگی دنیا ما دارای این بدن هستیم و روح با بدن عجین است مرکبی دارد که از او اطاعت می کند. دستی خدا به این مرکب داده است که تحت فرمان روح است هرکاری بگوید در حد توان انجام می دهد. چشمی داریم که به فرمان او می بینیم و جایی هم نخواهیم ببینیم نمی بینیم.وقتی این مرکب و این ابزار را ابزار جنبش و فعالیت به ما بدهند ما حی می شویم اگر از ما آن را بگیرند انسان میت می شویم.

"ثم انکم بعد ذلک لمیتون"

بعد از دنیا شما میت می شوید. در همین آیه سوره بقره هم می فرماید: شما توسط پروردگار اماته می شوید." ثم یمیتکم"      : دنیا که تمام شد خدا شما را اماته می کند یعنی به حالت موت.پس ما دوحالت موت داریم: یکی قبل از دنیا یکی برزخ. البته برزخ عده ای مستثنی هستند و آن موقعی که روح منهای بدن می شود و بدن نداریم یعنی انسان میت. خدا وقتی مارا به دنیا آورد بدن را تحت فرمان ما قرار داد و حی شدیم. روز قیامت هم "ثم یحییکم" دو دفعه مارا زنده می کند .

بدن فیزیکی که با آن فعالیت می کنیم این بدن ابزار فیزیکی است که با آن فعالیت می کنیم. از لحاظ قران این موت و حیات فیزیکی است . روح ما انسان ها هر وقت دارای بدن باشد انسان (حی ) می شود و هر زمان این بدن را بگیرند انسان میت می شود.

میت آیا :

وجود دارد ؟ بله

آیا میفهمد ؟ بله

آیا ادراک و احساس دارد؟ بله

همه این ها هست مثل خواب ، ما در خواب با این بدن کاری انجام نمی دهیم ولی به یک سنخ دیگری می فهمیم و درک می کنیم. این موت و حیات فیزیکی است که قرآن مطرح می کند .

عمده ی آیاتی هم که موت و حیات را مطرح می کنند روی همین تکیه دارند. در بعضی آیات موت و حیات معنوی مطرح می شود . پس این موت و حیات فیزیکی است که در همه ما انسان ها ست ، تا وقتی که این بدن را داریم و از آن استفاده می کنیم و لذت می بریم و کار می کنیم ، گاهی هم مشکلاتی برای ما پیش می آید ما انسان (حی) هستیم . این حیات فیزیکی ما می شود ، که مدار آن بدن است . روح با دارا بودن بدن (حی) و بدون آن میت می شود.

وگرنه روح بعد از مرگ از بین نمی رود و ادراکات آن هم به نوعی دیگری وجود دارد ولی اینطور نیست که اراده کند یا دستی باشد که حرکت کند و اراده ی او را به تحقق برساند ، در برزخ یا عالم موت در اختیار ملائکه و دیگران است در واقع قبض روح شده است . روح را می گیرند و فرد میت می شود ، این موت و حیات فیزیکی در قرآن کریم است.

 ثم انکم بعد ذلک لمیتون : اما یک موت و حیات دیگری هم داریم ، ممکن است کسی حیات فیزیکی داشته باشد ولی میت باشد . ممکن است هم حیات فیزیکی و هم حیات معنوی داشته باشد.

حالا به چند آیه در این زمینه توجه کنید . ضمن اینکه این ها مقدمه ای برای رفتارهای عملی در سبک زندگی قرآنی است ، اما خود اینها سبک زندگی است که ما اینگونه بیاندیشیم ، که ما یک حیات دومی هم داریم و هدف ما این باشد که به حیات دوم برسیم ، مثل هدف یک دانشجو که رسیدن به حیات علمی است .

این مهم است ما در زندگی دنیوی باید به یک حیات ایمانی برسیم و با این نگاه سبک زندگی مان را طراحی کنیم .

آیاتی از قرآن درباره موت و حیات معنوی :

1- آیه 24 سوره انفال :

یا ایها الذین آمنوا  :

هر کجا این خطاب در قرآن می آید هیچ واسطه ای بین خدا و ما نیست . خداوند مستقیم با ما سخن می گوید ، شاید هم به همین خاطر گفته اند هر وقت به این عبارت در قرآن رسیدیم بگویید لبیک اللهم ربی و سعدک ( بله خدایا تحت فرمانم ،ب فرمایید ، امرتان را بفرمایید . لبیک اللهم ربی و سعدک ) یا ایها الذین آمنوا این بیشترین خطاب بیشترین خطاب ها ی قرآن است که 89 بار در قران آمده است.

خطاب های بعدی

یا ایها الناس

 یا بنی آدم

 یا ایها انسان روی هم 26 بار در قران امده است و خطاب های بعدی کمتر

یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم و اعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه و انه الیه تحشرون

ای مومنین خدا و رسول خدا را اجابت کنید وقتی که شما را فرا می خوانند به سوی چیزی که به شما حیات می بخشد .

دین خدا به ما حیات  می بخشد نه حیات فیزیکی ، این حیات را داریم که خداوند عنایت فرموده . یک حیات دومی ، اگر می خواهیم که به این حیات نورانی زنده شویم باید به دین خدا عمل کنیم ، به کتاب خدا عمل کنیم، به اوامر و نواحی خداوند پایبند باشیم. و امثال این .

2- آیه 122 سوره انعام:

او من کان میتا فاحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها کذلک زین للکفرین ما کانوا یعلمون

 

آیا آن کسی که میت بود ما او را زنده کردیم بعضی از مفسرین فرمودند این آیه در مورد وجود مقدس حضرت حمزه سیدالشهدا (ص) قبل از اینکه اسلام بیاورد به تعبیر قرآن در وضعیت دیگری بود . از شکار برمی گشت به او خبر دادند  تو می روی دنبال شکار برادرزاده تو را مورد اهانت قرار دادند . ابوجهل او را مورد آزار و اذیت قرار داده ، او عصبانی و درگیر شد گفتند نکند تو مسلمان شدی گفت : بله به دین برادر زاده ام درآمده ام بعد پای سخن خود ماند و جان خویش را تقدیم در راه رسول الله کرد .

در جنگ احد شهید شد و سیدالشهدا لقب گرفت و حالا اگر این تطبیق درست باشد که بعضی از مفسرین فرموده اند او کسی او ست که میت بود و ما او را زنده کردیم ، حمزه یک شخصیت بزرگ قوی در حجاز بود ولی قرآن از او به عنوان میت تعبیر می کند . چرا؟ چون قلبش در وحدانیت نبود .

او من کان میتا فاحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس

ما برای او نوری قرار دادیم که با آن نور در میان مردم راه می رود و با این نور زنده شد .

کمن  مثله فی الظلمات لیس بخارج منها کذلک زین للکفرین ما کانوا یعلمون

این مثل آن کسی می ماند که در ظلمات مانده ( گفتند ابوجهل) و خارج نمی شود این از ظلمات شرک خارج شد موجود نورانی شد و این حیات مورد نظر قرآن است کان میتا فاحییناه از این حیات نورانی قرآن به حیات طیب تعبیر می کند .

سبک زندگی قرآنی -درس چهارم

26 مهر

استاد دکتر محسن میر باقری

 بسم الله الرحمن الرحیم

 والله الذی لا اله الا هو عالم غیب و الشهاده هو الرحمن و الرحیم با صلوات وسلام بر محمد وال محمد و حضرت بقیه الله المهدی ارواحنا له الفداء.

با سلام رحمت واسعه الهی را برای شما تمنا می کنیم و عنایات ویژه پروردگار متعال را در این برنامه از محضر با عظمت او خاضعانه جویا هستیم.

رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت اله امام خامنه ای :

« حقیقتا عطر قرآن در فضای زندگی می پیچد. روشن فکرهای ما باید با قرآن آشنا بشوند. جوانان ما باید با قرآن آشنا بشوند .انس با قرآن را زیاد کنند. وقتی ذهن ظرف معارف قرآن شد ، تاثیر خودش را در زبان ،در تصمیم گیری و در رفتار نشان خواهد داد. این هدفی است که باید دنبال کنیم .

 

بحث ما درباره سبک زندگی قرانی بود گفتیم اول باید زندگی را از نظر قران تعریف کنیم توضیح مختصری که از درس های گذشته عرض می کنیم به لحاظ پیوستگی مباحث است فقط می خواهیم بگوییم در چه مقطعی از بحث حضور داریم و بحث را ادامه دهیم.

قران از یک جهت تقسیم می کند حیات و زندگی را به حیات دنیا و حیات آخرت و بعد می فرماید:

حیات دنیا استقلال ندارد مقدمه ی حیات آخرت است.

نگاه دانشجویی به این دوره زندگی داشته باشید. دریک تقسیم بندی دیگری حیات را به حیات فیزیکی و حیات معنوی تقسیم میکند.

که در برنامه قبل توضیح عرض شد که ما قبل از اینکه به دنیا بیاییم میت بودیم یعنی فاقد این بدن بودیم. وقتی خدا مارا به دنیا آورد این بدن را به ما عطا کرد حی شدیم. دم مرگ از ما میگیرد و میت می شویم به استثنای عده ای مثل مقتولین فی سبیل الله مجددا . روز قیامت مارا زنده می کند پس ما حیات فیزیکی داریم و موت فیزیکی هم داریم ودر قیامت با حیات فیزیکی مجددا زنده می شویم و اما یک حیات معنوی تعریف می کند در این زمینه آیه ۲۴ سوره انفال عرض کردیم که خداوند مومنین را دعوت می کند که بیایید واجابت کنید خدا و رسول خدا را.

 واذا دعاءکم لما یحییکم:

وقتی که اینها شما را دعوت می کنند به چیزی که شمارا زنده می کند. گفتیم که این زندگی، زندگی فیزیکی نیست آن را که ما داریم خداوند به ما لطف کرده و از این زندگی به حیات طیب دعوت می کند و یک نمونه هم قرآن می گوید

 اَوَ من کان میتا فاحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس.

 شخصیت والا مقامی که میت بود ما به او حیات بخشیدیم حیات میت بود، نه به میت فیزیکی نه به موت فیزیکی. حیات به او بخشیدیم و نوری را برای او قرار دادیم

 آیه ۹۷ سوره نحل از حیات طیب تعریف می کند ما باید این حیات را مشخص کنیم بعد برای رسیدن به این حیات تلاش کنیم سبک زندگیمان را طراحی کنیم.

 می فرماید که

من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینّه حیوه طیبه:

" هرکس عمل صالح انجام دهد مرد باشد یا زن به شرط آنکه مومن باشد ما اورا به حیات طیب زنده می کنیم

 عمل صالح رابا چه چیزی انجام می دهد؟ با همین اعضا وجوارح.پس زنده است. راجع به انسان های زنده بحث می کند.مرد یا زن اینها زنده هستند. فلیحیینّه حیوه طیبه. ما اورا زنده می کنیم به حیاتی طیب یعنی حیات طیب به او می دهیم مثل اینکه کان میتا احیینا یعنی این حیات طیب را نداشت از نظر معنوی میت بود ما زنده اش می کنیم.

 ولنجزینهم اجرهم باحسن ما کان یعملون.

 وپاداش اینهارا بر مبنای بهترین عملی که انجام بدهند به آنها عطا می کنیم.

این عمل صالح و این حیات طیب البته عمل صالح به شرط ایمان و بعد از مرحله ایمان.

پس دوتا زندگی داریم: زندگی فیزیکی و زندگی طیب که با نورانیت الهی همراه است:

 وجعلنا له نورا یمشی به فی الناس. او من کان میتا فاحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس.

 من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلیحیینّه حیوه طیبه. ولنجزینّهم اجرهم باحسن ما کان یعلمون.

به این حیات طیبه باید برسیم و برای آن برنامه ریزی کنیم و سبک زندگی خود را به گونه ای طراحی کنیم که به این حیات طیب برسیم . در زمینه حیات طیب قرآن تعابیری دارد . یک تعبیریش این است :

" جعلنا له نورا یمشی به فی الناس "

تعبیر دیگر با عنوان نور قلب دارد که در آیه 28 سوره حدید می فرماید:

 "یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و امنوا برسوله " :

ای اهل ایمان تقوای الهی پیشه کنید و به رسول الله ایمان بیاورید . خوب ایمان که داریم چون می گویند " یا ایها الذین آمنو " پس در این جا منظور از ایمان ، ایمانی خاص است و می تواند به معنای باور کردن سخنان رسول خدا ، ادامه خط رسول خدا و ولایت امیرالمومنین باشد . شما دنبال پیغمبر باشید و پیغمبررا باورتان باشد، با این که مسلمان هستید ، دیگر چون و چرا نکنید و حلال او را زیبا ببینید و حرامش را زشت ببینید . اگر چنین کردید " یؤتکم کفلین من رحمته : خداوند دو بهره از رحمتش را به شما عطا می کند : شاید رحمت دنیوی و اخروی ".

 

 " ویجعل لکم نورا تمشون به و یغفر لکم : نوری برای شما قرار می دهد که با آن نور راه می روید و شما را می آمرزد. "

اگر ما تقوی الهی پیشه کنیم خدا نور قلب ، به ما می دهد . این شاید همان حیات طیب باشد.

قرآن از شرح صدر سخن می گوید . یک جا در آیه 125 سوره انعام می فرماید :

" فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام : هر کس خدا بخواهد که او را هدایت کند ، سینه ی او را برای اسلام گشاده می گرداند ".

ودر آیه 22 سوره زمر می فرماید :

 " افمن شرح الله صدره للاسلام فهو علی نور من ربه :

کسی که خداوند سینه او را برای اسلام گشاده ساخت ، پس او در نوری از پروردگارش است " .

زمانی که حضرت موسی به رسالت رسیدند و ماموریت به وی دادند ، دعا کردند : آیه 25 سوره طه " قال رب اشرح لی صدری و یسر لی امری :

 خدایا به من شرح صدر بده " .

به پیغمبر اکرم هم در سوره " شرح " خطاب می شود : " الم نشرح لک صدرک : مگر ما به تو شرح صدر ندادیم ؟ "

 نور قلب ، شرح صدر ، این ها همان حیات طیببی است که انسان باید به آنها برسد .

"یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و امنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته ویجعل لکم نورا تمشون به و یغفر لکم و الله غفور رحیم".

حال ما چگونه می توانیم به این حیات طیب راه پیدا بکنیم ؟

سبک زندگی خود را چگونه قرار دهیم که به حیات طیب برسیم ؟

اولا من از معلمان عزیز سوال می کنم که البته خود بنده هم معلم هستم و می گویم ، ما معلمان می خواهیم به چه برسیم ؟ فقط حیات فیزیکی خود را در رفاه و نشاط قرار دهیم ؟

یا به حیات معنوی نیز برسیم ؟

 آیا فقط به دنیای خود و حیات دنیا می اندیشیم ؟

 یا آخرت را هم می توانیم مد نظر قرار دهیم ؟

یا باید مد نظر قرار دهیم ؟

 یک جدولی را درذهن خود و یا بر روی کاغذ طراحی کنیم و یک طرف در ستون ، کمیت را قرار دهیم ؛ حیات دنیا وحیات آخرت .

در عرض حیات فیزیکی و حیات طیب را قرار بدهیم . آن چه که قابل قبول نیست و بسیار ضعیف است ، این است که کسی فقط به دنیا فکر کند . آن هم به حیات فیزیکی . یعنی در این چهار تا خانه این کاملا مردود است .

خانه چهارم که هم حیات دنیا را در نظر می گیرد و هم حیات آخرت را و هم حیات مادی وهم حیات معنوی را ؛ این مطلوبِ کامل است .

یعنی ما باید هم دنیا را در نظر بگیریم و هم آخرت را. در دنیا و آخرت باید هم مسائل فیزیکی مد نظرمان باشد ( چون بالاخره انسان زندگی می کند ، مایحتاجی دارد . محو دنیا نباید شد اما نیازهای دنیا هم خود مسئله ای است ) و هم حیات معنوی را . پس آن چه که ما باید به آن برسیم هم دنیا و هم آخرت ، نه فقط فیزیک قضیه بلکه حیات معنوی را در نظر بگیریم .

جمله ای از لقمان حکیم را عرض می کنم که این خود سبکی است برای زندگی که باید بعدها به این بپردازیم . در ذیل آیات سوره لقمان در تفسیر صافی این حدیث آمده است که لقمان به فرزندش گفت که

کانَ لُقمانُ علیه السلام یَقولُ لاِبنِهِ : ... یا بُنَیَّ ، خُذ مِنَ الدُّنیا بُلغَةً ، ولا تَدخُل فیها دُخولاً یَضُرُّ بِآخِرَتِکَ ، ولا تَرفُضها فَتَکونَ عِیالاً عَلَى النّاسِ .

 " یا بنی خذ من الدنیا ما یکفیک : از دنیا به میزانی انتخاب کن که لازم داری ، در فکر جمع و دنیا محوری و حرص مباش "

" ولا ترفضها : اما آن مقدار لازم را هم از دست نده "

" فتکون عیالا علی الناس :که سربار مردم می شوی

نه دنیایت را می توانی رها بکنی چون انسان زندگی می کند و باید برای زندگی تلاش کرد و نه می توانی محو دنیا شوی چون زندگی اصلی ما در آخرت است و حیات واقعی و حیات برتر ما حیات طیب است . پس ما بیاندیشیم به زندگی ، که بخشی از آن دنیا و بخش عمده آن آخرت است و به زندگی که به دنبال حیات طیب هستیم و می خواهیم به آن جا برسیم و البته من خواهم عرض کنم که اهل ایمان هر کدام درجاتی از این حیات طیب را دارا هستند. .

سبک زندگی قرآنی-جلسه پنجم

30 مهر ماه

هوالذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهاده هو الرحمن الرحیم

سخن درباره سبک زندگی قرآن است همانطوری که قبلا گفته شد اولا زندگی را باید از نظر قرآن تعریف کنیم دو تقسیم بندی را در قرآن درباره حیات داریم :

1) حیات دنیا

2) حیات اخرت

 

در تقسیم بندی دیگر حیات را تقسیم می کند به :

1) حیات فیزیکی

2) حیات معنوی

در برابر موت هم تقسیم می کند

1) موت فیزیکی و بدنی

2) موت معنوی و ایمانی

بسم الله الرحمن الرحیم

حقیقتا عطر قرآن در فضای زندگی می پیچد ، روشن فکران ما و جوانان ما باید با قرآن آشنا شوند، انس با قرآن را باید زیادکنند وقتی این ذهن ظرف معارف قرآن شد این اثر خودش را در زبان ، در عمل و در تصمیم گیری و در رفتار نشان خواهد داد و این آن هدفی است که ما باید دنبال کنیم . (مقام معظم رهبری)

این حیات با این تعریف قرآن یک هدف و آرمانی برای ما می شود ،آرمان و هدفی که ما را به مقامات عالیه معنوی برساند ، به نور قلب ، به شرح صدر ، به قلبی سلیم در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی.

پس حیاتی را که باید دنبالش باشیم و برای ان طراحی نماییم که سبک زندگی ما سبک مورد قبول باشد حیاتی است که هم شامل دنیا و هم شامل آخرت باشد . البته ثقل اعظم آن (هم حیات فیزیکی ما و هم حیات معنوی ) آخرت است .

 پس باید یک طراحی همه جانبه داشته باشیم و آن سبک زندگی باید مطرح و طراحی شود که :

• هم حیات دنیای ما را تامین کند در حدی که لازم است

• هم حیات آخرت را تدارک ببیند

• هم حیات فیزیکی مارا مورد توجه قرار بدهد

• هم حیات طیب و حیات معنوی .

کسانی که به آخرت ایمان ندارند طبیعی است نمی توانند سبک زندگی خود را سبک زندگی لازم انسانی قرار بدهند به ابعادی از ابعاد وجودی انسان بی توجه اند.

 چگونه می توان به حیات طیب رسیدکه هم در زندگی دنیا ضمن اینکه حیات فیزیکی خود را می گذرانیم به حیات طیب آن هم درجات بالا دسترسی پیدا کنیم ؟ هم در آخرت از این حیات طیب برخوردار شویم؟

در آنجا هم زندگی فیزیکی داریم (دربهشت ) ، هم حیات طیب در جوار قرب خداوند.

در آیات آخر سوره قمر قرآن هر دو بعد زندگی را برای زندگی بهشتیان مطرح می کند

 می فرماید : " ان المتقین فی جنات و نهر فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر

 یعنی حیات بهشت شامل دو بعد است مثل دنیا برای اهل تقوی.

دنیای غیر متقین یک بعدی است فقط حیات فیزیکی.

مومن متقی در زندگی دنیا دو حیات دارند

1) حیات فیزیکی

2) حیات قلبی و معنوی

در زندگی اخرت در بهشت همین گونه است.

اهل بهشت هم حیات فیزیکی و هم حیات معنوی دارند.

"فی جنات نهر"درکنار جویبارها و نهرها در بوستان ها به سر می برند

فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر یک جایگاهی راستین در نزد خدای فرمانروای با قدرت

 باید دنبال این حیات باشیم . حیات طیب از دنیا شروع می شود تا آخرت ادامه دارد و برای این حیات تلاش کنیم و دل بسوزانیم ، برنامه ریزی کنیم ، سبک زندگی ما باید سبک زندگی دست یافتن به حیات طیب باشد.

چگونه می توان در دنیا به حیات طیب راه پیدا کنیم که در عین حال در آخرت از آن بهره ببریم؟

در قرآن کریم ایه 97 سوره نحل راه آن را نشان می دهد :

"من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینهم حیوه طیبه " ما کسانی را که عمل صالح انجام بدهند ؛ مرد باشند یا زن یک به شرط این که مومن باشند ؛ چون ایمان بر عمل مقدم است .

" الذین آمنوا و عمل الصالحات " حال اینجا از نظر تنظیم موخر آورده اند ؛ البته موخر نیست و می گویند :

"و هو مومن " . در حالی انجام دهد که مومن باشد ، پس باز ایمان مقدم است .

"من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن ... " کسی که عمل صالح انجام دهد ، مرد باشد یا زن به شرط اینکه او مومن باشد ؛ یعنی در حالی عمل صالح را انجام می دهد که مومن باشد ،" فلنحیینهم حیوه طیبه " : ما او را به حیات طیبه زنده می کنیم .

" ولنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون " : در آخرت هم اجرش را بر معیار بهترین عملش قرار می دهیم و به عبارتی دیگر به بهتر از عملشان پاداش می دهیم .

این نکته بسیار مهمی است .

"من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینهم حیوه طیبه ولنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون "

برای رسیدن به حیات طیب عمل صالح لازم است . این عمل صالح را ما در قرآن یک نگاه کلی می کنیم که چه کارهایی است و سپس یک نگاه جزئی در یک تقسیم بندی مفصل . تقسیم بندی که ما در ارتباطات مختلف چه اعمالی راباید انجام دهیم که به حیات طیب دست پیدا کنیم.

سبک زندگی ما باید سبک زندگیِ رسیدن به حیات طیب باشد . عمل صالح را قرآن در جاهای دیگر هم بیان می کند . همین نکته را ما در سوره " عصر " هم می بینیم .

می فرماید : " و العصر ۞ ان الانسان لفى خسر : به زمان قسم ۞ همه ی آدم ها در حال زیان کردن هستند "

اگر چه صاحب آلاف و اولوف شوند و میلیاردها شوند .

" الا الذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر " ، مگر کسانی که مومن باشند ، ایمان بیاورند و در مدرسه انبیا شرکت کنند و در مرحله بعد عمل کنند و درس بخوانند . دراینجا " و تواصوا بالحق".

 بعد فردی است .

و بعد اجتماعی آن این می شود که همدیگر را در این زمینه تقویت کنند " و تواصوا بالصبر : یکدیگر را به پایداری در این راه سفارش کنند "

پس ایمان به اضافه عمل صالح موجب فلاح است وگرنه انسان خسران می بیند .

در سوره مبارکه مومنون آن جا ایمان را با عمل صالح بیان می کند . اما برای اعمال صالح هفت مصداق می فرماید ؛ هفت عمل برجسته ، که البته این ها نمونه های بارز از عمل صالح هستند .

1- می فرماید :" قد افلح المؤمنون" : بدون شک مومنان رستگار می شوند .

این یک قاعده است . یک قانون کلی است . مثلا می گوییم دانشجوی درسخوان موفق می شود . اما در عربی افعالی که در آن ها زمان لحاظ نمی شود و قاعده ی کلی است یعنی مربوط به گذشته و حال و آینده است را ماضی به کار می برند و در فارسی ما مضارع به کار می بریم و می گوییم دانشجوی موفق ، دانشجوی زحمتکش، موفق می شود . در عربی می گویند " من جد وجد" ما می گوییم : هر کس جدیت کند موفق می شود و در آن جا می گویند : من جد ، وجد .

این جا هم به همین شکل است و " قد افلح" را ما باید مضارع ترجمه کنیم ." به تحقیق مومنان رستگار می شوند " قاعده ای کلی است ؛ مربوط به گذشته ، حال و آینده .

کدام دسته از مومنان ؟

توصیف مومنان را نمی کند ، مومنانی را می گوید به فلاح و رستگاری می رسند که :

2- " الّذین هم فی صلاتهم خاشعون : مومنانی که در نمازشان خشوع دارند"

3- " والذین هم عن اللغو معرضون : آن ها که از بیهودگی ها روی گردانند "

4- " والذین هم للزکاه فاعلون : آن ها که زکات را می پردازند "

5- " والذین هم لفروجهم حافظون : آن ها که دامن های خود را حفظ می کنند "

" الا على ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین : مگر نسبت به همسرانشان یا ملک یمینشان که در این صورت دیگر محافظتی بر دامن لازم نیست و آن جا منطقه اذن الهی و آزاد است "

 " فمن ابتغی ورا ذلک فاولئک هم العادون : هر کس راه دیگری را در این زمینه ( زمینه تمایلات نفسانی ) برای پاسخگویی جستجو بکند " فاولئک هم العادون : از مرز خدا تجاوز کرده است "

6- " والذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون : آن ها که امانت های خود را رد می کنند و وفا می کنند و به عهد خود پایدارند "

7- " والذین هم علی صلواتهم یحافظون : بر نماز های خود محافظت می کنند "

هفت عنوان را می گوید ، با نماز شروع می شود و به نماز هم ختم می شود . یعنی تمام اعمال صالح در کادر نماز است .

بسم الله الرحمن الرحیم

قد افلح المؤمنون

الّذین هم فی صلاتهم خاشعون

والذین هم عن اللغو معرضون

والذین هم للزکاه فاعلون

خوب این ها اعمال صالح است. این ها اعمال صالح برجسته است . خوب روزه هم است . مسائل دیگر هم است. اگر کسی این گونه باشد . مومن باشد و این کارها را انجام دهد ،

"اولئک هم الوارثون : این ها میراث بر بهشتِ رضوان الهی خواهند بود "

" الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون " که بهشت رضوان را به میراث می برند "

این جا واعظ وارد حوزه عمل شد ، فقط آیات را مرور کردم بدون هیچ توضیحی که خط بحث تا اینجا روشن باشد . ما باید به حیات طیب برسیم و لازمه حیات طیب ایمان و عمل صالح است .در دسته بندی که انجام خواهد شد باید ببینیم که در هر زمینه ای در ارتباطات مختلف با دیگران ، با خودمان ، با خداوند و امثال این ها چه دسته بندی هایی را باید رعایت کنیم و چه نکاتی راباید مورد توجه قرار دهیم که تفسیر بحث برنامه آینده و برنامه های بعد است .

سبک زندگی قرآنی -درس ششم

3 آبان

از نظر قرآن کریم دو تقسیم بندی برای حیات و زندگی وجود دارد :

1) تقسیم بندی از نظر کمیت ( کمی ) :

که زندگی ما از لحظه ی تولد شروع می شود ولی با مرگ پایان نمی یابد. با تعریف قرآن ، زندگی به مرگ منتهی نمی شود، بلکه به خوابی فرو می رویم ، بیدار می شویم و خود را در صحنه ی قیامت می بینیم و احساس می کنیم که نیم روزی خواب بودیم ، از مرگ تا قیامت. و زندگی مان را ادامه می دهیم یعنی ادامه ی زندگی دنیاست منتهی آنجا جای جمع محصول است.

پس نگاه ما به حیات، باید نگاهی از تولد تا ابدیت باشد.

اما در این حیات طولانی یک برهه بسیار حساس است، وآن برهه ی حیات دنیاست، که سازندگی حیات بعدی در اینجا باید شکل بگیرد.

"خذوا ممرکم لمقرکم"در جمله ای که منقول از امیر المومنین (ع) است. از گذر گاهتان برای قرار گاهتان توشه بیندوزید.

پس برنامه ریزی می خواهد، سبک زندگی ما باید دارای یک چینش و طراحی برای زندگی دنیا به اضافه ی زندگی بعد از بیداری خواب تا ابدیت باشد .

2) تقسیم بندی از نظر کیفی :

دو حیات را تعریف می کند :

الف) حیات فیزیکی

 ب) حیات معنوی و نورانیت ، که نام آن را "حیات طیب"می گذارند.

 " من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانو یعملون "

 قرآن یک حیات طیب را به ما وعده می دهد که " شما اگر مؤمن باشید و اهل ایمان، زندگی شما نورانی می شود، قلبتان نورانی می شود. حیاتتان، حیات طیبه می شود.

 چگونه می شود به این حیات طیب دست پیدا کرد؟

 خود قرآن در آیه ی ۹۷ سوره ی نحل راه را به ما نشان می دهد:

 " من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن " کسی که عمل صالح به جای آورد . البته به شرطی که مؤمن هم باشد.

پس راه رسیدن به حیات طیب، " ایمان و عمل صالح " است.

ولی حیات طیب ، هم تصور فردی دارد و هم تصور اجتماعی.

• حیات طیب فردی : که فرد مؤمن به نورانیت برسد.

• جامعه ی طیب : جامعه ای که دارای حیات طیب باشد، جامعه ای است که همه ی مردم آن در خط حیات طیب باشند.

به همین خاطر قرآن کریم می فرماید عمل صالح را به جامعه هم بکشانید.

 " و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر" نه اینکه فقط خودتان عمل صالح داشته باشید.

" و العصر" : قسم به زمان.

" ان الانسان لفی خسر" : انسان ها همه در زیانند.

"الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات" : مگر آن ها که ایمان بیاورند و اعمال صالح انجام دهند.

و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر"

بعد از اینکه خودشان وارد حوزه ی عمل صالح شدند ،دیگران را به این راه دعوت کنند.

یعنی فضای جامعه، جو جامعه ، را جو ایمانی کنند. جو جامعه را به عمل صالح و درست کرداری هدایت کنند و بکشانند. یعنی به یکدیگر تواصی کنند، از حق و عمل صالح حرف بزنند. یعنی اگر در جامعه باشد که جامعه آلوده باشد افراد هم ، کم می توانند موفق باشند. جامعه ی صالح، زمینه ای برای رشد افراد صالح است. شاید هم این سوره ی عصر، اشاره ای باشد به زمان امام زمان(ع)، که در روایات هم اشاراتی داریم ،که عصر، زمان امام زمان (ع) است.

قسم به زمان،که انسان ها در زیانند ، مگر آن انسان هایی که ایمان دارند و عمل صالح انجام می دهند.

یک جامعه در آینده خواهیم داشت که همه جامعه در مسیر ایمان و عمل صالح اند که آن، جامعه بر پا شده به دست نورانی امام زمان است. پس باید اهل ایمان و عمل صالح باشیم

والعصران الانسان لفی خسر ان الذین امنوا وعملوا الصاحات وتواصوا بالحق و تواصوا بالصبر

بحث بعدی درمورد ایمان چیست ؟ و مومن چه کسی است؟

درقرآن ایمان را به قلب مربوط می کند تعریف از ایمان یک باو رقلبی است درسوره حجرآیه ۱۴می فرماید :

قالت اعراب امنا : اعراب می آمدند و مسلمان می شدند و می گفتندایمان آورده ایم

قل لم تومنون ولکن قولوا اسلمنا : بگویید ایمان نیاورده اید بلکه اسلام آوردید و تسلیم دین پیامبر شدید

ولما یدخل ایمان فی قلوبکم ایمان هنوز وارد قلب شما نشده و شما تسلیم اسلام شدید کلیت راپذیرفتند

 باید نمازبخوانید، با خداحرف بزنید، با قرآن آشنا بشوید ، درمحضر پیامبر باشید ،تا آرام آرام نور ایمان در قلب شماتثبیت بشود

وان تتیعواالله ورسولکم لایلدکم من اعمالکم شیئ : اگربا این حالت تسلیم ولو حالت ایمان قلبی پیدا نکردید از خدا و رسولش اطاعت کنید .چیزی از اعمالتان راخدا کم نمی گذارد

 یعنی نتیجه عمل و اجر عمل حاصل می شود .

 ان الله غفورا رحیم : خدا آمرزنده و مهربان است .

ولی تفکیک می کنند که انسان تسلیم راه حق شود یا قلبش از ایمان آکنده باشد.

 پس ایمان یک باورقلبی است و هو مومن اگرانسان مومن بود و عمل صالح انجام داد به رستگاری می رسد به حیات طیب می رسد پس سبک زندگی ما باید سبک زندگی ایمانی همراه با عمل صالح باشد.

اعمال صالح درقرآن چیست ؟

پس ۲مرحله درمعرفت دینی داریم

• یک مرحله درک عقلی است و تسلیم که انسان عقلا درک می کند که این حق است وتسلیم می شود

• مرحله دوم حس قلبی و ایمان قلبی است که آدم مسئله را بیابد و حقیقت را با دل لمس کند در دعاهای نیمه شب رمضان یکی از جملات دعا این است.

اللهم انی اسئلک ایمانا تباشربه ی قلبی : خدایا ایمانی از تودرخواست می کنم که قلب من با او مباشر باشد یعنی ملازم قلب من باشد.

یعنی این نیست که در عقل و اعتقاد او را پدیرفته باشد حسش کنیم و قلبمان آن رادریافت کرده باشد .

اگربخواهیم یک ارزیابی اجمالی ازجامعهمتدین داشته باشیم .نوع مردم نسبت به خدای تبارک وتعالی

ایمان عقلی دارند تسلیم هستند ، باور قلبی دارند، یعنی خداراحس می کنند.

همه ما این گونه هستیم به درجات کمتر و بیشتر ولی با او سروکارداریم . وقتی نماز می خوانیم ارتباط با خداست . نقش نماز است کسی که نماز نمی خواند ارتباطش تقریبا قطع می شود . ایمان از مرحله قلب به مرحله ی عقل می رسد یعنی فقط ممکن است بگوید ایمان را قبول دارم اما این نیست که ایمان حسی باشد حیات طیب این است که ما با خدا زندگی کنیم

مردم متدین ما کم و بیش با خدا زندگی می کنند

به شرطی که نماز بخوانند این حداقلش است . نماز نخوانند ممکن است که فقط خدا را قبول داشته باشند اینکه مرز بین ایمان وکفر و مرز بین ایمان وشرک را ترک نمازگذاشتند .

نسبت به ائمه هدی ما تقریبا این احساس راداریم که غیر از این که قبول داریم مقام عظیم امامت را برایشان قائل هستیم ، که حسشان می کنیم به خاطر زیارت ما به خاطر مجالس عزاداری امام حسین ما غیر از قبول عقلی حس می کنیم

سبک زندگی ایمانی ما با ایمانهای مان زندگی می کنیم

اما متاسفانه نسبت به اخرت خیلی کم رنگ تر است

اگر از متدینین سوال شود ما بگوییم اخرت راقبول دارید می گویند بله قسم می خورند چقدر با آخرت زندگی می کنند معلوم نیست .

زمان ما زمان دنیازدگی است زمان دنیا محوری است که بر متدینین هم آثاری داشته است.

قیامت و اخرت را کمترحس می کنند ما باید ایمان را قلبی کنیم که این نکته بسیارمهمی است

درس هفتم -سبک زندگی قرآنی

 

7 آبان ماه

سخن در سبک زندگی بود که اول گفتیم باید زندگی را تعریف کنیم.

قرآن کریم دو نوع زندگی تعریف می کند یا از حیات دو تعریف دارد یا به عبارتی حیات را به دو نوع حیات تقسیم بندی می کند :

• حیات فیزیکی

• حیات طیب که در حیات طیب به انسان نورانیت داده می شود شرح صدر داده می شود ضمن اینکه

حیات را به

حیات دنیا

حیات آخرت

تقسیم می کند یعنی زندگی ما دو بخش است بخش کوچکی دوره دانشجویی ماست بخش عمده آن دوره نتیجه و محصول این دانشجویی . برای اینکه ما به حیات طیب برسیم باید ایمان داشته باشیم و عمل صالح انجام بدهیم. ایمان را در برنامه قبل گفتیم که ایمان یک باور قلبی است.

قرآن کریم می فرماید: لا تجد قوم یومنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لوکانوا اباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشیرتهم :

قومی را نمی یابی که به خدا و روز قیامت ایمان بیاورند ولی با کسانی که با خدا و پیامبرش دشمنی دارند مودت برقرار کنند اگرچه آنها پدرانشان ، فرزندانشان، برادرانشان یا قوم و قبیله آنها باشند.

 اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه :

اینها هستند که خدا ایمان را در قلبشان تثبیت می کند. یعنی در مسیر محبت با خدا ایمان در قلبشان در اخلاص و مودت تثبیت می شود خدا ایمان را تثبیت می کند دیگر متزلزل نمی شوند. توجه کنید قرآن ایمان را در قلب می آورد قرار می دهد.

و یدخلهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها رضی الله عنهم و رضوا عنه :

خدا از آنها راضی است آنها هم از خدا راضی هستند

اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون : اینها حزب الله هستند و حزب الله رستگار است .

پس ایمان مربوط به قلب است. بیان شد که باید کاری بکنیم که مبانی ایمان برای مان محسوس باشد و با اینها ارتباط داشته باشیم . ما باید با خدا زندگی کنیم نه فقط خدا را قبول داشته باشیم با ائمه هدی باید زندگی کنیم با آخر باید زندگی کنیم .

همانطور که یک دانشجو با درس هایش زندگی می کند با تکالیف زندگی می کند با آینده بعد از دوره دانشجویی هم زندگی می کند . به فکر او است برای آنجا برنامه ریزی می کند درس می خواند که در آینده نتیجه بگیرد.

 ما هم گر می خواهیم سبک زندگی ما سبک زندگی قرآنی باشد باید در مقام ایمان با مبانی ایمانی خودمان زندگی کنیم نه تنها قبول داشته باشیم،

این سبک زندگی مومنانه و قرآنی است . بعد سراغ عمل صالح که می رویم این نگاه در آن جا هم بسیار اثر دارد کسی که با خدا زندگی می کند راحت تکالیفش را انجام می دهد دیگر انجام تکالیف برای او سخت نیست ترک گناه برایش آسان می شود.

لا تجد قوما یومنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا اباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشیرتهم اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه و یدخلهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها رضی الله عنهم و رضوا عنه ا اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون

این یک مسئله از ایمان که چه کنیم که مومن باشیم؟ چگونه مومن باشیم؟

این که ما باید ایمان، قلبی را حس کنیم غافل نباشیم. می گفتند بزرگی وارد شهری شد ظهر به مسجد رفت نماز بخواند مردم از چهره او تشخیص دادند شخصیت بزرگی است از او خواهش کردند برایشان صحبت کند پشت تریبون رفت گفت از شما سوالی دارم. گفتید موعظه تان کنم. کدام یک از شما یقین دارید تا شب زنده اید اگر کسی یقین دارد دستش را بلند کند. هیچ کس دستش را بلند نکرد. گفت سوال دوم : کدام یک کارهایتان را انجام داده اید که اگر ملک الموت تا شب به سراغتان بیاید آماده رفتن باشید؟ هرکس آماده است دستش را بلند کند. هیچ دستی بالا نرفت. گفت عجبا ! نه یک نفر یقین دارد که تا شب زنده است و نه یک نفر خود را برای مرگ آماده کرده است . این معنای غفلت است.

همه ما ان شاالله به آخرت یقین داریم . اما چقدر با آخرت زندگی می کنیم؟ چقدر به فکر آنجا هستیم؟ که قرآن می گوید حواستان به آن روز باشد. زندگی سبک زندگی قرآنی این است که محو دنیا نشود.

یا ایها الناس اتقوا ربکم واخشوا یوما لا یجزی والد عن ولده و لا مولود هو جاز عن والده شیئا ان وعد الله حق :

مردم حواستان به روزی باشد که پدر برای فرزند نمی تواند کاری بکند، فرزند هم برای پدر نمی تواند . وعده خدا حق است.

فلا تغرنکم الحیوه الدنیا : مواظب باشید زندگی دنیا شما را نفریبد. نمی گوییم زندگی نکنید اما مفتون دنیا نشوید. سبک زندگی ایمانی این است که آدم حواسش به آخرت باشد، به خدا باشد، به اولیا خدا باشد، به دین خدا باشد. عنوان بصری در آن حدیث مشهور از امام صادق سوال می کند حقیقت بندگی چیست؟ سه نکته را فرمودند.

سومین مورد این است که همه اشتغالات زندگی آنگونه باشد که خدا چه فرمانی دارد اجراکند چه کاری را نهی کرده مواظب باشد که آلوده آن کار نشود.

و جملت اشتغاله فیها امره الله فیها به و نهی : در واقع ایمان یک عمل قلبی است

پس الذین آمنوا دل ما باید با خدا باشد و با آنچه که به او مربوط است .

یا ایها الناس اتقوا ربکم و اخشوا یوما لا یجزی والد عن ولده و لامولود هو جاز عن والده شیئا ان وعد الله حق فلا تغرنکم الحیاه الدنیا و لا یغرنکم بالله الغرور

نکته دوم درباره ایمان ارکان ایمان است . ایمان باید قلبی باشد به چه چیزی باید ایمان داشته باشیم؟

قرآن ۴ رکن برای ایمان تعریف می کند :

1) ایمان بالله ( توحید ) اصل ایمان این است . ۴ یا ۵ اصل دینی داریم توحید، نبوت ، معاد و نبوت و عدل . عدل جزء توحید است به دلیلی علما و متکلمین گذشته استقلالا مطرح کرده اند.

 به دلیل درگیری هایی که با اشاعره و امثال آنها داشتند .

عدل بخشی از توحید است صفتی از صفات الله است البته قرآن همیشه می گوید خداوند ظلم نمی کند . عادل در قرآن نیامده است در دعاها آمده است . اگر ما ۴ رکن را در نظر بگیریم اصل ایمان ، ایمان بالله است بقیه شاخه های اوست . ایمان بالله توحید است

2) ایمان به آیات الله ( نبوت )

3) ایمان به لقاء الله ( معاد)

4) ایمان به ولایت الله ( امامت ) .

پس ۴ رکن ایمانی داریم که اصل آن توحید است و توحید ۳ شاخه هم دارد .

سه شاخه دیگر ایمان آیات الله ایمان به لقاء الله و ایمان به ولایت الله و امامت .

این ۴ رکن را باید داشته باشیم تا مومن به حساب بیاییم . چون ایمان نا تمام در پیشگاه خدا پذیرفته نخواهد بود برای آخرت ثمر بخش نیست .

مسیحی ها خدا را قبول دارند یهودی ها خدا را قبول دارند پیغمبران را هم قبول دارند . پیغمبر اسلام را کفر ورزیدند ، قرآن را کفر ورزیدند ، به خصوص یهود صدر اسلام .

 متن قرآن این است که اعمالشان به درد نمی خورد جهنمی می شوند .

 ان الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین فی نار جهنم

ایمان باید کامل باشد . الحمدلله ما ایمان داریم باید در عمل صالح بکوشیم دیگر تقریبا باید بگوییم مجانی ایمان در اختیار ما قرار گرفته است پدران و مادران و جامعه ایمانی این مبانی ایمانی را به ما آموخته اند و الان باور قلبی داریم .

ان الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین فی نار جهنم خالدین فیها اولئک هم شر البریه

  نکته سوم درباره ایمان مراحل ایمان و مومن است مومن درجات دارد . یک مومن مومنی است که ایمان او مورد قبول است یعنی پذیرفته می شود این ( شخص ) در چه مرحله ای است؟ در مرحله ای است که مبانی و ارکان ایمان را قلبا قبول کند . یعنی نه فقط عقلا تسلیم باشد . قلبا خدا ، معاد ، قرآن ، پیغمبر اکرم و امامت تا امام زمان را باور کند .

اگر کسی هر جا نقصی برایش پیش بیاید اثر ایمانی کم می شود و بعد در آخرت شاید کارساز نباشد .

این حداقل ایمان است . که ما به مبانی ایمان قبول قلبی داشته باشیم .

اما آیا در این مرحله از ایمان حقوق ایمانی بر انسان مترتب می شود؟ بله . غیبت مومن که حرام است برای این مرحله است . این شیعیان امام زمانی که در جامعه ما هستند گاهی گناه هم می کنند ، غیبتشان حرام است مگر فاسق در فسق علنی آن هم نه در بقیه گناهانش ، کسی یک گناهی را رسما انجام می دهد باکی هم ندارد بگویند او اهل این گناه است در همین حد درگناهان دیگر اگر مخفی هستند نباید بیان شود . مومن حرمتش واجب است هرچند گاهی اگر گناهی هم از او سر بزند . اگر مومن متقی بود حرمت او بیشتر خواهد بود مومن در مرحله اولیه شخصیت ایمانی پیدا می کند بعد باید به سراغ عمل بیاید .

اما قرآن تعریف دومی از مومن دارد به عنوان مومن حقیقی . فقط حس قلبی نیست ، عمل می کند ایمان به بارنشسته . درسوره مبارکه انفال آیات ۲تا ۴ تعریفی در قرآن آمده است می فرماید انما المومنین الذین اذا ذکر و جلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم ایاته زادتم ایمانا و علی ربهم یتوکلون

مومنین حقیقی کسانی هستند که اسم خدا که برده می شود دلشان به شور می افتد اگر آیات خدا بر آنها تلاوت شود بر ایم ن آنها افزوده می شود

و علی ربهم یتوکلون زندگی آنها یک زندگی متوکلانه است .

الذین یوقیمون الالصلوه و مما رزقناهم ینفقون نماز را به پا می دارند اهل نمازند از روزی که به آنها می دهیم در راه خدا انفاق می کنند.

 پنج ویژگی مومن

الف) نام خدا قلب آنها را به وجد می آورد

ب)تلاوت آیات خدا بر ایمان آنها می افزاید

پ) برخدا توکل می کنند

ت) اهل نمازند

ث) انفاق می کنند

اولئک هم المومنون حقا اینها جدا مومن هستند .

 لهم درجات عند ربهم ومغفره و رزق کریم این ها درجاتی در پیشگاه پرردگارشان دارند و مغفرت خدا شامل آنها می شود . رزقی کریمانه خدا برای ایشان تدارک دیده است .

انما المومنین الذین اذا ذکر و جلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم ایاته زادتم ایمانا و علی ربهم یتوکلون الذین یوقیمون الصلوه و مما رزقناهم ینفقون اولئک هم المومنون حقا لهم درجات عند ربهم ومغفره و رزق کریم

این زندگی ایمانی است که ما ایمان را حس کنیم . اسم خدا قلب ما را تغییر دهد این درجات بالای زندگی و سبک زندگی قرآنی است . آدم نسبت به خدا نسبت به معاد حواسش باشد حساس باشد غافل از این ها نباشد . معمولا در سبک زندگی این معیارها را نمی گویند و اینها معیارهای زندگی ایمانی است . دنیای غرب یک سری مسائل مانند نظم جامعه را رعایت می کنند اما به خدا حساسیت ندارند به آخرت حساسیت ندارند این سبک زندگی سبک زندگی قرآنی نیست آنها هم خوب است ما باید آن خوبی را هم داشته باشیم . ولی آن زندگی زندگی ایمانی نیست او به حیات طیب نمی رسد دنیای او به رفاهی می گذرد و تمام می شود.

 

درس هشتم سبک زندگی قرآنی

10 آبان ماه

به عنوان خلاصه ای از مباحث گذشته و تذکر همیشگی بیان این مطالب ضروری است.

در قرآن از زندگی به معنای حیات دو تقسیم بندی شده است.

1- تقسیم به زندگی دنیا و آخرت ، پس از تولد تا ابدیت زندگی ماست .

همیشه وقتی می گویند زندگی ، 60 سال و 70 سال نبینیم ، بلکه از تولد تا ابدیت ، حسی که روز قیامت به زندگی داریم این است که با یک یا نیم روز فاصله ما وارد صحنه قیامت می شویم.

2- تقسیم زندگی به حیات فیزیکی و حیات طیب

حیات طیب همراه با نورانیت قلب ، شرحه صدر ، الهامات خدا و فرشتگان ، این زندگی ، زندگی دیگری است ، سبک زندگی خود را به گونه ای چینش و تنظیم کنیم که به حیات طیب برسیم شرطی که قرآن برای رسیدن به حیات طیب قرار داده است این است که باید اهل ایمان و عمل صالح باشیم .

در آیه 97 سوره نحل می فرماید

و هو مؤمن فلنحیینه حیوه طیبه و لنجزینم اجرهم باحسن ماکانو یعملون

(از مرد و زن ، هرکس کار شایسته انجام دهد در حالی که مومن است ، مسلما او را به زندگی پاک و پاکیزه ای زنده می داریم و پاداششان را بر پایه بهترین عملی که همواره انجام می داده اند ، می دهیم )

که هرکس عمل صالح انجام دهد مرد یا زن و مومن باشد ما او را به حیات طیب زنده می کنیم .

حیات طیب از دنیا شروع می شود و اگر کسی به آن برسد تا ابدیت ادامه خواهد داشت .

و اگر هم کسی حیاتش حیات ظلمانی باشد ، زندگی ظلمانی و تاریک ، در قیامت این ظلمت ابدیت با او خواهد بود .این زندگی دنیا ، عجیب عظیم و بزرگ و حساس است .

هر لحظه ای در برابر عمری در آخرت ، نگاه ما به زندگی دنیا باید این باشد که در این گذرگاه باید توشه ابدیت را بدست بیاوریم .

وتزودوا فان خیر الزاد التقوی واتقون یا اولاالباب

توشه بیندوزید ، حرف خدا با ماست ، بهترین توشه تقوای الهی و خدا محوری است .

همه عمر خدا را داشته باشید ، بهترین سبک زندگی آن است که دائم به یاد خدا باشیم و دائم به وظایفی که خداوند از ما خواسته عمل کنیم . طبیعتا این انسان با دیگران خود عمل می کند .

 اخلاقش را خوب می کند چون وظیفه اش است معاشرتش را حساب شده می کند معاملاتش را صادقانه قرار می دهد نه این که آدمی به یاد خدا باشد ولی هرکاری دلش خواست بکند یعنی ما اگر ارتباط با خدا را درست کنیم ارتباط با مردم انشاالله درست می شود .

روایتی زیبا از امیرالمومنین (ع)

من اصلح سریرته اصلح الله علانیته

هرکس باطنش را اصلاح کند خدا ظاهرش را اصلاح می کند .

و من اصلح مابینه و بین االله اصلح الله فی ما بینه و بین الناس

رابطه اش را با خدا اصلاح کند به یاد او باشد در پیشگاه خدا بندگی کند ، خدا رابطه او را با مردم درست می کند معلوم است که این طور خواهد شد ، یعنی روابط با مردم وقتی با نگاه توحیدی باشد پاکیزه ترین روابط خواهد بود.

و من اصلح مرا آخرته اصلح الله له دنیاه

اگر آدم کار آخرتش را روبراه کند خدا کار دنیایش را روبراه خواهد کرد .

و اما بعد از مرحله ایمان که سه نکته را درباره آن بیان کردیم

 اول تعریف ایمان بود که باور قلبی است

دوم ارکان ایمان بود که ایمان به الله به آیات الله ، به لقا الله ، به ولایت الله

و سومین نکته درباره ایمان ، مراحل ایمان بود ،

که قرآن مومن را تقسیم می کند به

مومنان مورد قبول که ایمانشان پذیرفته می شود و مومن حقیقی ، مورد قبول که می گوییم نه قبول خاص به عنوان مومن قلمداد می شوند .همین که مبانی ایمانی را بپذیرند قلبا هم بپذیرند مومن می شوند و به میزان این ایمان و عمل صالح درجات انسان بالا می رود.

یک نتیجه گیری کلی از مطالب بیان شده، این است که

 مرحله اول سبک زندگی قرآنی، زندگی مومنانه است. یعنی :

• با خدا زندگی کردن،

• با کتاب و دین و احکام و شریعت خدا همیشه مانوس بودن،

• با آخرت زندگی کردن،

• با ائمه الهدی تا امام زمان زندگی کردن( انسان علاوه بر قبول داشتن امام زمان خود باید با ایشان زندگی هم بکند، چقدر ما در طول روز با امام زمانمان هستیم؟)

سبک زندگی مومنانه یعنی انسان با مبانی ایمانی زندگی کند،

الهم انی اسلک ایمانا تباشر به قلبی

خدایا ایمانی از تو می خواهم که قلبم به او مانوس باشد.

اما بعد از ایمان ، عمل صالح است، در قرآن کریم و روایات متعددی انواع اعمال صالح بیان گردیده شده است، اما برای روشن شدن این اعمال به یک تقسیم بندی می پردازیم.

دو شیوه و نگاه کلی برای رسیدن به اعمال صالح قرآنی داریم:

۱) مواردی که قرآن کریم به صورت متمرکز مطرح کرده است آنها را بیاموزیم و به آنها توجه کنیم.

2) تقسیم بندی جمع آوری اعمال صالح، تا ما بدانیم چه اعمالی را در زندگی روزانه باید پیش گیریم. که در این تقسیم بندی به سه حوضه اشاره می کنیم:

الف) اعمال صالح در ارتباط با خدا

ب) اعمال صالح در ارتباط با خویشتن

ج) اعمال صالح در ارتباط با دیگران

بیان نمونه و مروری کلی از اعمال صالح متمرکز درآیات قرآنی :

۱_سوره مومنون ، آیات۱ تا ۱۱

۲_سوره فرقان ، آیات ۶۳ تا ۷۷

۳_سوره معارج ، آیات ۲۲ تا ۳۵

موضوع دو سوره عصر و مومنون تقریبا یکی است، اما با دو ورود متفاوت " فلاح در برابر خسران ".

سوره عصر:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

وَالْعَصْرِ ﴿١﴾ إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿٢﴾ إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿٣﴾»

" قسم به زمان، بی تردید همه انسان ها زیان می کنند، الّا کسانی که ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند. "

البته ادامه عمل صالح ترویج آن در جامعه است. " و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر"

در سوره ی مومنون از فلاح صحبت می کند، در حالی که در سوره عصر از خسران.

" وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون " " وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ فَأُولئِکَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما کانُوا بِآیاتِنا یَظْلِمُونَ، " (مومنون 8-9 )

" و الوزن یومئذ الحق " وزن در روز قیامت حق است.

" فمن ثقلت موازینه فاولئک هم المفلحون " کسی که موازین اعمالش سنگین تر باشد، در فلاح و رستگاری است.

" و من خفت موازینه " و کسانی که موازین اعمالشان سبک باشد.

" فاولئک الذین خسروا انفسهم " اینها به خود زیان کرده اند.

در سوره عصر به خسران انسان شروع شده که خسرام انسان در چیست ، و در سوره مومنون با عکس این مفهوم شروع می کند . فلاح انسان در چیست؟

در این سوره از فلاح مومنان سخن نمی گوید بلکه از فلاح انسان سخن می گوید.

قد افلح المومنون : از انسان ها کدام یک رستگار می شود؟ کسانی که اولاً مومن باشند، پس ایمان، شرط فلاح انسان است. مومن بودن لازمه رستگار شدن است.

پس در این آیات به این نکته اشاره می کند که فقط مومنان به فلاح نمی رسند بلکه انسانهایی که مومن باشند به شرط انجام عمل صالح، در غیر این صورت در خسرانند.

در سوره عصر به صورت کلی به اعمال صالح اشاره شده است اما در سوره مومنان ۷ مورد از اعمال صالح را بیان می کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.