refreshing

refreshing

به یاد زنده یاد "مرغ طوفان"
refreshing

refreshing

به یاد زنده یاد "مرغ طوفان"

درس هشتم


سوره «حمد»

اهمیت سوره «حمد» در قرآن و روایات
امام خمینی (ره)  فرمود: «نماز، معجونی الهی است که سعادت فرد و جامعه را در دنیا و آخرت تضمین می‌کند». ما در نماز، اذکاری را به زبان جاری می‌کنیم که اولین آن‏ها، ذکر «الله اکبر» بود. سپس سورۀ «حمد» (مادرِ قرآن، امّ الکتاب، عصاره و چکیدۀ ‌کتاب‏های آسمانی) را می‏خوانیم. امیرالمؤمنین (علیه السلام)  فرمودند: «خداوند کتاب‏های آسمانی را در قرآن و قرآن را در سورۀ «حمد» خلاصه کرده است. سوره «حمد» هفت آیه دارد؛1 یعنی به تعداد هفت آسمان، به تعداد روزهای هفته، به تعداد طواف‌های دور خانۀ خدا، به تعداد سعی و صفا و مروه و رمی‏ ای که حاجیان در سرزمین منا انجام می‏دهند. حکمتی در این عدد (7) وجود دارد.

سوره «حمد» شفای دردهاست
سورۀ «حمد» شفای دردهای جسمی، روحی،‌ فردی و اجتماعی است. در روایات آمده: اگر سورۀ «حمد» را بر مُرده‌ای خواندید و آن مُرده زنده شد، تعجب نکنید. این سوره، انسان را زنده می‌کند، ولی متأسفانه ما با مفاهیم و معانیِ این آیات، آشنایی چندانی نداریم.
اهمیت قرائت نماز
در رساله‌های عملیه مراجع بزرگوار آمده است: اگر نمازگزار جمله، کلمه، حرف و حرکتی را اشتباه ادا کند، نمازِ او باطل است. بنابراین، باید تلاش کنیم قرائتِ نمازمان را صحیح و تا جایی که امکان دارد، زیبا کنیم. قرائت صحیح، واجب و قرائت زیبا، مستحب است. معصومان (علیهم السلام)  ما را به قرائت‌های زیبا سفارش کرده‏اند. امام سجاد (علیه السلام)  فرمودند: اگر پیامبر (صلی الله و علیه و آله)  آن قرائتی که در توانشان بود را در نماز می‌خواندند، مردم بی‏هوش می‌شدند.
ما باید در این امور وقت بگذاریم و نشان دهیم خدا و دینمان را دوست داریم. بدیهی است که زیبایی را همه دوست داریم و وقتی قرائت زیبایی را می‌شنویم، لذت می‏بریم. امروزه نوارهای صوتی و سی دی  کار را راحت‏تر کرده‏ اند و علاوه بر این، در همۀ مساجد کشور، اساتید قرآن و روحانیون عزیز هستند. در چند جلسه قرائت‌هایمان تصحیح می‏شود.

1 . جیلانی،بیان الاحکام،ص33. سرالکتب المنزله فی القرآن و سر القرآن فی فاتحۀ الکتاب و سر الفاتحۀ الکتاب فی بسم الله الرحمن الرحیم و سر بسم الله الرحمن الرحیم فی نقطۀ تحت الباء.

چرا نماز را باید به زبان عربی بخوانیم؟
چرا نماز را باید به زبان عربی بخوانیم؟
 در پاسخ به این سؤال باید گفت: دینِ اسلام در سرزمین عربستان نازل شده است، و قاعدتاً هر کتابی از آسمان نازل شود، به زبان مردم همان سرزمین است. دینِ اسلام برای مردم آن‏جا نیست و برای همۀ اهالی کرۀ زمین است، ولی به زبان آن‏ها نازل شده است. در این‏که خداوند کامل‏ترین و آخرین دینش را به زبان عربیِ مبین فرستاده است، حکمتی وجود دارد و در روایات آمده: که اهل بهشت، هم عربی سخن می‏گویند.1
ویژگی زبان عربی
زبانِ عربی، زبان بسیار فصیح، و زیبایی است. سزاوار است، کسانی مانند: فارس زبان‌ها، ترک زبان‌ها، انگلیسی زبان‌ها و... با زبان دینشان آشنایی پیدا کنند، چرا که فهم آیات قرآن و روایات در گرو دانستن زبان عربی است.
ترجمۀ قرآن به‏ جای قرآن!
 بعضی افراد سؤال می‏کنند: آیا به جای قرآن نمی‏ توان ترجمۀ قرآن را قرائت کرد؟ در پاسخ این سؤال باید گفت، ترجمه‌ گویاییِ عربی را ندارد؛ علاوه بر این اگر این شیوه مرسوم شود، معلوم نیست چه بلایی سرِ نسل‌های بعد پیش می‌آید. این کلام، کلامِ خداست، و کامل، جامع، زیبا و جذاب است.
عربی، زبان بین‏ المللی است، و یکی از ایده‌های مترقیِ اسلام، همین زبان بین‏ المللی است. برای مثال، اذان باید در همه جا به زبان عربی گفته شود. اگر قرار بود چینی‌ها به زبان چینی اذان بگویند، مسلمانان دیگر چیزی متوجه نمی‌شدند، اما وقتی همۀ مسلمانان در هر کجای دنیا با زبان عربی «الله اکبر» بگویند، مسلمانان دیگر می‌گویند این‏جا مسلمان‌ها هستند و  این‏جا حتماً مسجد است.
نظریۀ مترقی اسلام

امروزه دنیا به دنبال ایده‌ای به نام «جهانی‏ سازی» است. اسلام هزار و چند صد سال پیش در پی یکپارچه شدن جهان بود؛ آن هم به زبانی که کامل‏ترین کتاب (قرآن) به آن زبان است.

آیۀ اول: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
آیۀ اول: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امیرالمومنین (علیه السلام)  دربارۀ آیۀ: ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ﴾ فرمودند: این آیه، خلاصۀ قرآن است. 1
این آیه فقط چهار کلمه دارد، اما سخنان بسیاری در خود نهفته دارد. می‏توان گفت: انرژیِ متراکم معنویت، در بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ است.
معانی «بِسْمِ اللَّهِ» بسم الله
«بِسْمِ اللَّهِ» معانی گوناگونی دارد که در ذیل به بعضی از آنها اشاره می شود.
1. بِسْمِ‏ اللَّهِ؛ کمک گرفتن از خدا
کارم را با کمک خدا آغاز می‌کنم. فکر و برنامه‏ ریزی کردم، اما نمی‌دانم در این کار موفق خواهم شد یا نه؛ البته دلم آرام است، چراکه خدایی که مرا می‌شناسد و دوستم دارد، حتماً کمکم می‌کند. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»، یعنی به کمک خدا و با توکل بر خدا.
2. بِسْمِ‏ اللَّهِ؛ برای خدا کار کردن
«بسم‏ الله» یعنی به رنگ خدا و به خاطر خدا کار کردن. کسی نمی‏تواند به خاطر خدا دزدی و جنایت کند. این جمله به‏ گونه‏ ای است که مسلمانان را از ناهمواری‌ها، زشتی‏ ها و پلیدی‌ها دور می‌کند. دزد، موقع شکستن قفل نمی‏تواند بگوید: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. اگر بگوید، همه به او می‌خندند. انسان همین که می‌گوید «بِسْمِ‏ اللَّهِ» حیا می‌کند؛ یعنی کارِ من برای خدا و به نام خداست. به جز نامِ خدا، نام چه کسی را می‏توان بُرد؟ نام پادشاهان، سلاطین، قهرمانان و ... را ببریم؟، همۀ آن‏ها موجودات ضعیف و محتاجی هستند.
3. بِسْمِ‏ اللَّهِ؛ یعنی نشانۀ بندگی
ریشۀ واژۀ «اسم»، از «سمو» به معنای نشانه است. هنگامی که سرویس ظروف خریداری میکنید نشان آن کارخانه را دارد. «بِسْمِ اللَّهِ» یعنی من بندۀ‌ خدا هستم، من مسلمان هستم، من مؤمن هستم،‌ من نمازخوان هستم. پیغمبر اکرم (صلی الله و علیه و آله)  فرمودند: در آغاز تمام کارهایتان «بِسْمِ اللَّهِ» بگویید؛2 کوچک باشد یا بزرگ، پیدا باشد یا پنهان، مادی باشد یا معنوی. هنگام خوابیدن، غذا خوردن، کتاب خواندن، کار کردن و... بگو: ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ﴾. این، آرم بندگی است. یعنی انسان‏هایی که داری هنر یا مدرکی هستند، با گفتن «بسم الله» در مصاحبه‏ ها اِبا دارند. مثلاً چون شخص مدرک کارشناسی ارشد دارد، به خود مغرور شده و از گفتن این ذکر در آغاز سخن پرهیز می‏کند. قوی‏ترین مرد جهان با بیماری سرماخوردگی از پا می‌افتد! ما هرچه داریم از خداست. هستیِ ما از خداست، آغازِ ما از خداست، پایانِ ما از خداست،‌ سر و کار ما با خداست. به این امور افتخار کنیم؛ هم‏چنان که حضرت امیر (علیه السلام)  از بندۀ خدا بودن افتخار می‏کرد.

آیۀ دوم: ﴿الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾

آیۀ دوم: ﴿الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾ الحمد لله رب العالمین الرحمن الرحیم
﴿الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾ یعنی تمام سپاس‌ها و تمام ستایش‌ها، مخصوصِ خداست، چراکه همۀ نعمت‌ها، زیبایی‌ها و بزرگی‌ها برای خداست. این نقاش هم که این نقاشی را به تصویر کشیده، حافظۀ او،‌ سلامت او، مغز او،  اندیشۀ او، دست او و‌ چشم او از خداست. این نگاهِ انسانِ خداپرست است. خداوند «رَبِّ الْعَالَمِینَ» است؛ یعنی پرورش‏دهندۀ‌ جهانیان است.

واژۀ «الله» در قرآن و دعا
بیشترین اسمی که از خدا در قرآن آمده، نام مقدس «الله» است. تمام «دعای جوشن کبیر» را در کلمه «الله» می‏توان خلاصه کرد. در دعای جوشن کبیر 1001 صفت خدا بیان شده است که تمام این اوصاف در واژۀ «الله» گنجانده شده است. واژۀ «الله» بیش از سه هزار بار در قرآن آمده است.
معنای واژۀ «رب»
 واژۀ «رَبِّ» تقریباً نهصد بار در قرآن آمده و یکی از اسم‌های زیبای خداست. «رب» به معنای صاحب، پرورش ‏دهنده، مدبر و مدیر است. بنابراین »رب‏العالمین» به این معناست که خداوند، تدبیر امور عالم را به عهده دارند.
بعضی افراد در زمان جاهلیت فکر می‌کردند خداوند، جهان را آفریده و کنار رفته است! در مقابل انبیا (علیهم السلام)  به بشر آموختند که خداوند جهان را آفریده و هم‏اکنون حاکمیت و مدیریت دارد و تدبیر می‌کند؛ و اگر لحظه‌ای نظر خداوند از این جهان کنار زده شود، همۀ ‌جهان در هم فرو می‌ریزند. خداوند، پرورش‏دهندۀ‌ همۀ ستاره‌ها، ‌پروانه‌ها، گنجشک‌ها، دریاها،‌ آب‌ها، سنگ‌ها، خاک‌ها، کوه‌ها و انسان‌ها و... است.
شکرگزاری
 سورۀ حمد با بسم الله الرحمن الرحیم ﴿بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ﴾ آغاز می‏شود؛ سپس مسئله شکر خدا، مطرح می‏شود. در این‏جا سازندگی‌های نماز هویدا می‌شود. ‌در هر نماز باید فکر کنیم  خدا به ما چه نعمت‌هایی داده است. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: وإن تعدوا نعمة الله لا تحصوها إن الله لغفور رحیم ﴿وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ اللّهَ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ﴾؛1 اگر بخواهید نعمت‌های خدا را بشمارید، نمی‌توانید.
بنابراین، خدایی که پرورش انسان‌ها و حیوانات و درختان و بقیۀ موجودات به دست اوست، شایستۀ شکرگذاری و ستایش است؛ اوست که برای موجودات اهدافی قرار می‌دهد و آن‏ها را رهبری می‌کند تا به سمت هدف حرکت کنند.
وظیفۀ انسان در برابر نعمت‏ها
افسوس که انسان ناسپاس است! قرآن می‌فرماید:
ــ  قتل الانسان ما اکفره ﴿قُتِلَ الإنْسَانُ مَا أَکْفَرَهُ﴾؛2 مرگ بر انسان! چقدر ناسپاس است.
ــ  و کان الانسان کفورا ﴿وَ کَانَ الإِنْسَانُ کَفُورًا﴾؛3 انسان ناسپاس است.
ــ و اذا انعمنا على الانسان اعرض ﴿وَ إِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الإِنسَانِ أَعْرَضَ﴾؛4 هنگامی که ما به انسان نعمت می‌دهیم، او رو می‌گرداند.
ــ  یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم ﴿یا ایُها الاِنسانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الکَریم﴾؛5 ای انسان! چه چیز تو را در برابر خداوند کریم مغرور کرده است؟!

قرآن بسیار از ناسپاسی انسان‌ها شکایت کرده است. به شخص می‌گوییم: نماز خواندی؟ می‌گوید: قرصش را خوردم!‌ مسخره می‌کند. او نمی‏داند که خدا نیازی به نماز ما ندارد؛ او کلیدی دست ما داده تا هدایایش را افزون کند. خداوند هدیه‏ های بی‏شماری به ما داده است؛ اگر بیشتر می‌خواهیم باید تشکر کنیم. در قرآن آمده:

لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید

﴿لَئِنْ شَکرْتُمْ لَاَزیدَنَّکمْ وَ لَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ﴾؛6 اگر شکر کنید خدا نعمت‌هایش را می‌افزاید: اگر ناسپاسی کنید عذاب من شدید است.

آیۀ سوم: ﴿الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ﴾

آیۀ سوم: ﴿الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ﴾  الرحمن الرحیم
مهرورزیِ عام خداوند
‌﴿الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ﴾ دو اسم از اسامی خداست.‌ ریشۀ «رحمان» و «رحیم» مهرورزی است، اما معناهایشان با هم متفاوت است؛ «رحمان» یعنی خدا‌ مسلمان و غیرمسلمان، کمونیسم، شرقی، غربی، سیاه، سفید و... همه را دوست دارد؛ به بیانی دیگر، خداوند برای همه باران می‌فرستد، برای همه رزق می‌فرستد،‌ برای همه گیاهان را می‌رویاند، ‌برای همه خورشید را می‌آورد. این رحمانیت خداست.
مهرورزی خاص خداوند
«رحیم» یعنی خداوند عده خاصی را ـ که مؤمنان هستند ـ برای همیشه دوست دارد. «رحمان» یعنی همه، اما «رحیم» یعنی همیشه.‌ خداوند دو گونه مهر دارد؛ مهری به همۀ موجودات و مهری به جمعی، اما برای همیشه. خداوند مؤمنان را برای همیشه تا صحنۀ رستاخیز دوست دارد؛ در واقع، خداوند یک مهر خاصی به همۀ ‌مردم و ‌شهروندان به طور عام و به‌ فرزند، همسر، برادر و... به طور خاص علاقه داریم؛ این رحیمیّت است.




آیۀ چهارم: ﴿مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ﴾

آیۀ چهارم: ﴿مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ﴾ مالک یوم الدین
 از امام حسن مجتبی (علیه السلام)  روایت شده: پدرم وقتی در نماز به آیۀ ﴿مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ﴾ می‌رسید، گاهی صد بار آن‏را تکرار می‌کرد و می‌گریست.‌
﴿مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ﴾ یعنی خداوند، صاحب روز جزاست. خداوند هم مهر داد و هم قهر؛ البته مهرش بیشتر از قهرش است. آدم‌ها اگر فقط به مهر خدا توجه کنند، لوس می‌شوند و اگر فقط به قهر خدا فکر کنند، مأیوس می‌شوند. بنابراین، توازن و تعادلی باید بین این دو برقرار شود.
در آیۀ قبل، صحبت از رحمانیت و رحیمیت خداوند بود، اما در این آیه، از قهر خداوند سخن به میان آمده است. ما روزی را در پیش داریم که همۀ ‌انبیا خبرِ آمدنش را دادند و مطمئناً آن روز را خواهد آمد. «یوم الحساب» و «یَوْمِ الدِّینِ» معروف است. پنجاه هزار سال، طول آن روز است. انسان‌ها باید در آن روز، پاسخ‏گوی اعمالشان باشند. دادگاهی در آن روز برگزار خواهد شد و حاکمی می‌آید و از ما دربارۀ کارهایمان سؤال می‌کند. فکر کردن دربارۀ آن روز ما را از گناه دور می‌کند.
شایان ذکر است، خداوند مالک دنیا هم هست، اما چون در این‏جا به ما اختیاری داده ما فکر می‌کنیم کاره‌ای هستیم؛ اما در آخرت عمیقاً می‌فهمیم که خداوند، مالک ما و آخرت است. روز قیامت گفته می‌شود: کارها دستِ کیست؟ همه می‌گویند: «الله الواحدُ القهار»؛ دست خدای مقتدر است.
«قیامت» در آیات قرآن
تقریباً 1500 آیۀ قرآن دربارۀ قیامت است. یاد قیامت، حساب، کتاب، صراط، میزان، بهشت، جهنم و... تأثیر بسزایی در رفتار و اعمال ما دارد.‌ پیامبر گرامی اسلام (صلی الله و علیه و آله)  هنگامی که در مکه بودند با آیات سوره‌های جزء‌ 28 ، ‌29 و 30 قرآن، که غالباً دربارۀ آخرت و قیامت است، مسلمانان را تربیت و تعذیر می‏کردند. مسلمانان نیز از شنیدن این آیات می‏لرزیدند و به گریه می‏ افتادند.
خوف پیامبر (صلی الله و علیه و آله)  از آیات قیامت
آیه‌ای دربارۀ جهنم نازل شد؛ پیامبر (صلی الله و علیه و آله)  گریه کرد، نمازگزاران هم گریه کردند. گریۀ مردم به‏ زودی تمام شد، اما گریۀ پیامبر (صلی الله و علیه و آله)  ادامه پیدا کرد. گفتند: چه‏ کار کنیم که گریۀ ایشان تمام شود؟ سلمان فارسی گفت: باید از حضرت فاطمه (علیها سلام)  بخواهیم تا به ما کمک کند. حضرت فاطمه (علیها سلام)  قبول فرمود؛ آن‏گاه از خانه به مسجد آمد و پرسید: پدرجان! چرا این گونه جان‏سوز گریه می‌کنی؟ فرمود: دخترم! ‌امروز جبرئیل این آیه‌ها1 را نازل فرمود. حضرت زهرا (علیها سلام)  تا این آیه‌ها را شنید افتاد و غش کرد.
این چه احساسی بوده که معصومان (علیهم السلام)  دربارۀ قیامت داشته‌اند و ما نداریم! ما قرآن می‌خوانیم، اما آیات بهشت و جهنم برای ما فرقی ندارند. مانند ماشین فرسوده‏ای شده‏ ایم که عقربه‌های برق، باطری، و کیلومترشمار آن کار نمی‏کنند. روح ما هم گاهی آن‏قدر می‌میرد که هیچ‏کدام از این عقربه‌هایش کار نمی‌کند. چطور امیرالمؤمنین (علیه السلام)  ﴿مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ﴾ را صد بار تکرار می‌کنند، اما ما خیلی راحت از کنارش می‌گذریم؟! این‏ها سازندگی‌های نماز است.


آیۀ پنجم: ﴿إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ﴾ ایاک نعبد و ایاک نستعین
 از امام صادق (علیه السلام)  روایت شده: سورۀ «حمد» دارای دو قسمت است؛ قسمتی از آن دربارۀ اوصاف خداست و قسمت دیگر آن دربارۀ درخواست‏های ما از خداست.1 بنابراین، آیۀ پنجم سوره «حمد» آغاز بخش دوم سوره است.
﴿إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ﴾ ایاک نعبد و ایاک نستعین یعنی: تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو کمک می‌خواهیم.
هدف، پرستش خداست
امیرالمؤمنین (علیه السلام)  فرمودند: پیامبران (علیهم السلام)  آمدند انسان‏ها را از عبادت غیر خدا باز دارند و آن‏ها را به عبادت خدا متمایل کنند.‌
انسان چه بخواهد و چه نخواهد، جذب کسی می‌شود، به کسی یا چیزی عشق می‌ورزد،‌ کسی را می‌ستاید و کسی یا چیزی مانند ستاره، خورشید، طاغوت، بت، نفس، شهوت، زن، پول، مقام و... را می‏پرستد. انبیا (علیهم السلام)  گفتند: که ای انسان! ارزش تو بسیار بالا و والاست؛ تو فقط باید خدا را پرستش کنی تا شبیه خدا شوی. آیۀ پنجم سوره «حمد» نیز به این موضوع اشاره دارد:‌ خدایا، تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو کمک می‌خواهیم، چراکه فقط تو پشتیبان، خالق، رازق و مددکار مایی.

آیۀ ششم: ﴿اهدِنَاالصِّرَاطَ المُستَقِیمَ﴾
آیۀ ششم: ﴿اهدِنَاالصِّرَاطَ المُستَقِیمَ﴾ اهدنا الصراط المستقیم
 هر نمازگزار در شبانه ‏روز ده بار باید بگوید: ﴿اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ﴾  اهدنا الصراط المستقیم ؛ پروردگارا، ما را به راه مستقیم هدایت بفرما!
هدفِ نزول قرآن
قرآن کریم برای هدایت بشر آمده است. عبارات «هدی للمتقین» و «هدی للناس» نیز گویای این مطلب‏ اند. انبیا (علیهم السلام)  نیز برای هدایت آمده‌اند. البته در این میان، شیاطین برای گمراهی انسان کمر بسته‏ اند. به همین دلیل، ما هر روز و شب و به کمک خدا محتاجیم و این دعا را در نمازمان می‌خوانیم: خدایا، ما را به راه راست هدایت کن! در زندگی انتخاب‌های گوناگونی، مانند انتخاب شغل، رشته، سفر، رفیق، همسر و ... وجود دارند. خداوند در همۀ این‏ها باید دست ما را بگیرد، تا درست انتخاب کنیم.
«راه مستقیم» کدام است؟
در مقابلِ راه مستقیم راه‌های غیرمستقیم وجود دارد؛ به بیانی دیگر، در مقابلِ راه مستقیم که راه میانه و معتدل است، راه افراط و تفریط قرار دارد؛ بعضی‌ها زیاده‏ روی می‌کنند و بعضی‌ها کند روی؛ یعنی به بعضی از مسائل و نیازهای زندگی‏شان توجه دارند، اما از بعضی دیگر غافل هستند.‌ اگر به همۀ ‌نیازها برسیم، در صراطی مستقیم حرکت کردیم. راه غیرمستقیم، راه وسوسه‌های شیطانی، راه طاغوت‌ها، راه دنیا طلبی و‌ راه بدون دلیل و منطق است.
«راه مستقیم» از نظر قرآن
راه مستقیم از نظر قرآن چه راهی است؟ در سورۀ هود آمده: ان ربی علی صراط مستقیم ﴿إِنَّ رَبِّی عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ﴾؛1 پروردگارِ من، بر راه مستقیم استوار است. در جای دیگر خداوند خطاب به پیامبر گرامی اسلام می‏فرماید:  انک علی صراط مستقیم ﴿إِنَّکَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ﴾؛2 ای پیامبر! تو بر صراط مستقیم هستی. هم‏چنین در قرآن آمده: و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم ﴿وَ أَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ﴾؛3 عبادت من، راه مستقیم است. از امام صادق (علیه السلام)  نیز روایت شده: و اللّه نحن الصراط المستقیم «واللهُ نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ»؛4 به خدا قسم، ما راه مستقیم هستیم.
امت اسلامی بعد پیامبر گرامی اسلام (صلی الله و علیه و آله)
پیغمبر (صلی الله و علیه و آله)  فرمود: بعد از حضرت موسی (علیه السلام)  یهودی‌ها 71 فرقه شدند؛ یک فرقه اهل نجات بودند و بقیه به انحراف رفتند. بعد از حضرت عیسی (علیه السلام)  مسیحی‌ها 72 فرقه شدند؛ یک فرقه اهل نجات بودند و بقیه گمراه شدند؛ و در دین من، مسلمان‌ها 73 فرقه خواهند شد و تنها یک فرقه اهل نجات هستند. آن فرقه را هم پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله)  توصیف کرده و نشانه‌هایش را بیان کرده است. ایشان فرمودند:
ان مثل أهل بیتی فیکم کمثل سفینة نوح من رکبها نجا  و من تخلف عنها غرق إنَّ مَثَلَ أهلَ بَیتی فی أمّتی کَمَثل سَفینةِ نُوح مَن رَکِبَها نَجَی و مَن تَخَلَّفَ عَنها غَرَق؛5 مَثَل اهل‏بیت من، مَثَل کشتیِ نوح است؛ هر که سوار شد نجات می‌یابد و هر که ترک کرد، نابود خواهد شد.
همان‏طور که پیش‏تر نیز گفته شد، امام صادق (علیه السلام)  در روایتی، امامان معصوم (علیهم السلام)  را صراط مستقیم معرفی کردند؛ بنابراین، سایر گروه‌ها به انحراف کشیده شده‏ اند، هر چند سخن از اسلام و قرآن بگویند.
 بجاست در این درس، به نکاتی دربارۀ «راه مستقیم» اشاره شود:
1. راه مستقیم نسبت به اشخاص و زمان‌ها و شرایط، متفاوت است
 راه مستقیم نسبت به اشخاص، زمان‌ها و شرایط، متفاوت است. نمی‏توان نسخۀ ثابتی برای تبیین راه مستقیم داشت. گاهی ممکن است راه مستقیم سکوت باشد و گاهی سخن؛ گاهی ممکن است بذل مال باشد و گاهی نگه‏داری مال؛ ‌گاهی نثار جان باشد و گاهی تحصیل علم. صراط مستقیم در موقعیت‌های گوناگون، فرق می‌کند؛ روزی جهاد، روزی دیگر انفاق و روزگاری عبادت و اعتکاف.
2. آنان که در صراط مستقیم‏ اند، نباید دیگران را تحقیر کنند
کسانی که در صراط مستقیم بوده و از شرایط و امکانات ویژه‌ای برخوردارند، نباید دیگران را تحقیر کنند. طبق روایت پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله) : ایمان ده درجه دارد که بعضی در درجۀ اول، بعضی در درجۀ دوم و بعضی در درجه سوم هستند، چراکه ظرفیت افراد مختلف است. آن‏هایی که در درجات بالا هستند، مراقب درجات پایین باشند و غرور نداشته باشند.6
3. در صراط مستقیم بودن مهم است و مهم‏تر از آن، استمرار آن است
در صراط مستقیم بودن مهم و استمرار آن، مهم‏تر است؛ هم‏چنان که گفته می‏شود: انقلابی بودن مهم است، اما انقلابی ماندن مهم‏تر است. شخصی از امیرالمؤمنین (علیه السلام)  پرسید: مگر شما در صراط مستقیم نیستید؟! فرمود: چرا؟ گفت: پس چرا باز می‌گویید: ﴿اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ﴾؟ فرمود: برای آینده و سرانجام کارم این دعا را می‏خوانم.7 بندگان، همیشه محتاج این کمک‏ خواهیِ از خدا هستند. مؤمنان همواره می‏گویند: پروردگارا! دستم را بگیر و راه را به من نشان بده! اشخاص بسیاری بودند که در میانۀ راه، راه را گم کرده‌ و به بی‌راهه رفته‌اند.
4. تشخیص صراط مستقیم خیلی دشوار است
 نکتۀ چهارم این است که  تشخیص صراط مستقیم بسیار دشوار است، چراکه دشمن گزینه‏ ها و راه‌های مشابهی را پیش روی ما می‌گذارد؛ از این رو، همواره باید از خداوند مدد بخواهیم، به امامان معصوم (علیهم السلام)  توسل کنیم و از توکل به خداوند بهره‏ مند شویم، تا راه نجات و رستگاری را بیابیم.
«صراط مستقیم» در آیات و روایات
امامان معصوم (علیهم السلام)  در روایات بسیاری « راه مستقیم» را تبیین فرمودند. ایشان، افراط و تفریط را شاخص صراط مستقیم از غیرمستقیم معرفی کردند: بعضی به‏ قدری دچار آرزوهای طولانی (بعد اَمَل) می‏شوند که انگار هیچ وقت از این دنیا نمی‌روند؛ گاهی آن‏قدر به‏ سوی دنیا‏ طلبی می‌روند که حرص تمام وجود  آنان را فرامی‌گیرد. بعضی تمام وجودشان را امید، بعضی تمام وجودشان را یأس و بعضی تمام فکر و جانشان را شادی و بدمستی و بعضی تمام جسم و روحشان را یاغی‏گری و سرکشی فرامی‏گیرد. انسان‏ها باید از خوف و رجا و امید و ترس تعادل و توازن داشته باشند. قرآن کریم می‌فرماید:
و الذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذالک قواما ﴿وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ ‏یُسْرِفُوا وَ لَمْ‏ یَقْتُرُوا وَ کَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا﴾؛8 کسانى که هر گاه انفاق کنند، نه اسراف مى‏ نمایند و نه سخت‏گیرى بلکه در میان این دو، حدّ اعتدالى دارند.
مردی در وصیت نامه‏ اش همۀ اموالش را به دیگران بخشیده بود. مسلمانان تصور می‌کردند که این شخص کار خوبی انجام داده است. این اتفاق را به پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله)  گزارش دادند؛ پیغمبر (صلی الله و علیه و آله)  فرمود: اگر من به این مطلع بودم، اجازه نمی‌دادم او را در قبرستان مسلمان‌ها خاک کنند؛ پس برای زن و بچه‏ اش چه چیزی گذاشته است؟!

بخشش اندازه دارد،‌ انفاق اندازه دارد، ایثار اندازه دارد. هم به خود، هم به خانواده، هم به دنیا و هم به آخرت باید توجه داشت؛ اگر مجموعۀ این‏ها متوازن و متعادل باشد، این همان صراط مستقیم است.

آیۀ هفتم: ﴿صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِالمَغضوبِ عَلَیهِم وَ لَاالضالین﴾

آیۀ هفتم: ﴿صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِالمَغضوبِ عَلَیهِم وَ لَاالضالین﴾  صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین
«راه مستقیم» چه ویژگی‏هایی دارد؟
در آیۀ ششم سورۀ حمد، سخن از راه مستقیم بود؛ حال آیۀ هفتم سوره، به بیان و توضیح راه مستقیم می‏ پردازد. در این آیۀ آمده: صراط الذین انعمت علیهم ﴿صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ﴾؛ راه آنان که نعمت‏های ویژه‌ای به آن‏ها دادی. خداوند به همۀ ‌بندگانش نعمت داده، اما «هدایت» نعمت ویژه‌ و هدیۀ خاصی است که خدا به بعضی از بندگانش که بخواهند می‌دهد.

چهار گروه در راه مستقیم

خداوند در سوره «نساء» گروه‏هایی که بدان‏ها، نعمتِ «هدایت» را عطا فرموده، معرفی کرده است:

و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا

﴿وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدیقِینَ وَالشُّهَدَآءِ وَالصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُوْلَئِکَ رَفِیقاً﴾؛1 هر کس که از خدا و پیامبر اطاعت کند، پس آنان (در قیامت) با کسانى همدم خواهند بود که خداوند بر آنان نعمت داده است، مانند پیامبران، صدّیقان، شهیدان و صالحان و اینان چه همدم‏ هاى خوبى هستند.
نمازگزار درواقع هر روز و شب از راه انبیا، شهدا، صدیقین و‌ صالحان یاد می‌کند و اوضاع خودش را بررسی و‌ خودش را با آن‏ها هماهنگ می‌کند.
در ادامۀ آیۀ هفتم سورۀ «حمد»، خداوند نشانۀ دیگری را برای تشخیص «صراط مستقیم» بیان می‏کند:
غیر المغضوب علیهم و لا الضالین ﴿غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ﴾؛ نه راه آنان که غضب‏ شدگانند و نه راه گمراهان.
«غضب‏ شدگان» چه کسانی‏ اند؟
مصداق‏ های «غضب‏ شدگان» را در قرآن کریم باید پیدا کنیم. این جمله را ما هر روز و شب به زبان جاری می‌کنیم، اما شاید خودمان از غضب‏ شده‌ها و گمراهان باشیم. باید کلمۀ «گمراه» و کلمۀ «غضب‏ شده» را در قرآن رصد کنیم و ببینیم دربارۀ چه کسی و کجا به کار رفته است. خداوند به قوم بنی‏ اسرائیل عزت و سروری داد،‌ اما آن‏ها رفتار درستی را در پیش نگرفتند؛ از این رو، مورد غضب خداوند واقع شدند. در بنی‏ اسرائیل، بازاری‏ها رباخوار شدند، علما رشوه‏ خوار شدند، جوان‌ها بی‌غیرت شدند،‌ زنان هوسران شدند و...؛ خداوند نیز بر آن‏ها غضب کرد. باید واژه‏های «غَضِبَ» و «مَقت» به‏ معنای خشم را در قرآ« رصد کنیم. خداوند در قرآن کریم، اقوامی مانند قوم یهود، قوم لوط، پیروان طاغوت‌ها، منافقان و... را قرآن جزء مغضوبان معرفی کرده است. «ظالین» و گمراهان نیز کسانی هستند که هم خودشان گمراهند و هم دیگران را گمراه می‌کنند. باید دربارۀ این مسئله بیاندیشیم که: چطور امکان دارد انسانی که در مسیر درست حرکت می‌کند، گمراه شود.
«شیطان» از منظر قرآن
 خداوند متعال چهارده بار در قرآن «شیطان» را دشمن ما معرفی کرده است. یکی از کارهای شیطان گمراه کردن انسان‏هاست. به خداوند عرضه داشت: بندگانت را از مسیر صراط مستقیم دور کرده و آن‏ها را بدبخت می‌کنم.
خداوند هم به او فرمود: بندگانِ خالص من، فریب تو را نمی‌خورند. بنابراین، «اخلاص» کیمیایی است که نزد هر کس باشد، شیطان نمی‌تواند در او نفوذ کند.
خواندن سوره‏ای  بعد از سورۀ «حمد»
نمازگزار حتماً باید سورۀ «حمد» را رکعت اول و دوم هر نمازی بخواند. در روایات آمده: لا صلاة الا بفاتحة الکتاب؛2 نمازِ بدون سورۀ حمد نداریم. بعد از سورۀ حمد باید سورۀ دیگری نیز خوانده شود که به انتخاب نمازگزار است؛ البته محدودیت هم وجود دارد؛ برای مثال، سوره‏های: سجده، نجم، علق و فصلت را نمی‏توان خواند، چراکه آیه‌ای در این چهار سوره وجود دارد که سجدۀ واجب دارد؛ چهار سورۀ دیگر هم در جزء سی‏ام قرآن است که این‏ها را باید دو تا دو تا خواند. سورۀ حمد را نیز نمی‏توانیم بخوانیم. به‏جز این سوره‏ها، نمازگزاران می‌توانند هر سوره‌ای که می‌خواهند بخوانند. یکی از دلایل و حکمت‏ های خواندن سوره در نماز، خواندن قرآن و انس با این کتاب آسمانی است.
فلسفۀ نماز از دیدگاه معصومان (علیهم السلام)

در روایتی از امام صادق (علیه السلام)  آمده است: فلسفۀ نماز، احیای ‌قرآن است.3 امام رضا (علیه السلام)  نیز در روایتی، فلسفۀ نماز را احیای قرآن معرفی می‏کنند؛ تا مسلمان‌ها قرآن را کنار نگذارند بسیار آن را قرائت کنند. از این روست که در نماز، واجب شده سوره‌ای قرائت شود. شایسته است، سوره‌های متنوعی را حفظ کنیم و‌ سوره‌های طولانی‏ تری را در نماز بخوانیم و با قرآن انس پیدا کنیم.

سورۀ‌ «توحید»
سورۀ‌ «توحید»
یهودی‌ها، مسیحی‌ها و ‌مشرکان به پیامبر (صلی الله و علیه و آله)  می‏گفتند: خدای خودت را معرفی کن! پیغمبر گرامی اسلام (صلی الله و علیه و آله)  فرمودند: صبر می‌کنم تا از سوی خدا وحی‏ نازل شود. بعد از مدتی این سوره نازل شد: بسم اللّه الرحمن الرحیم و قل هو اللّه احد ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾؛ بگو او خدای یکتا است. الله الصمد ﴿اللَّهُ الصَّمَدُ﴾؛ خداوند بی‌نیاز است. ﴿الله صمد﴾ یعنی همه به او میل و شوق دارند. لم یلد ولم یولد ﴿لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ‏ یُولَدْ﴾. مسیحی‌ها می‌گفتند: عیسی، پسرِ خداست. یهودی‌ها می‌گفتند: عزیر، پسرِ خداست. مشرکان می‌گفتند: بت‌ها، دختران خدا هستند. این آیه همه را رد کرده است. لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ‏ یُولَدْ؛ نه زاییده و نه زاییده شده است. خداوند از ازل بوده و تا ابد خواهد بود و از کسی متولد نشده است. او واجب‏ الوجود است و با ممکنات هم‏ سنخ نیست. کسی نیز از خدا زاییده نشده است؛ همه، مخلوقات خدا هستند، نه مولود خدا. لم یلد ولم یولد ﴿لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ‏ یُولَدْ﴾ این افکار انحرافی و نادرست مشرکان، مسیحی‌ها و یهودی‏ها را تصحیح می‌کند. و لم یکن له کفوا احد ﴿وَ لَمْ‏ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ﴾؛ و برای خدا هیچ نظیر و شریکی وجود ندارد.
اهمیت سورۀ «توحید»
هرچند سورۀ «اخلاص» کوتاه است، اما سورۀ بسیار مهمی است. حضرت امیر (علیه السلام)  بسیار این سوره را در نمازهایش می‌خواند. یکی از اصحاب پیامبر از دنیا رفت. پیامبر (صلی الله و علیه و آله)  فرمود: نود هزار فرشته در تشییع جنازۀ او حاضر بودند، پرسیدند: چرا؟ فرمود: او بسیار سورۀ توحید می‏خواند.1 در بعضی از شب‌های ماه مبارک رمضان، هزار بار خواندن سورۀ «توحید» سفارش شده است. در این سوره، توحید خالصانۀ خدا بیان شده است.
پس نمازگزار سورۀ حمد را و سورۀ دیگر را به انتخاب خودش می‌خواند. امامان (علیهم السلام)  ما سوره‌هایی را پیشنهاد کرده‌اند؛ حتی به تفکیک روزهای هفته و به تفکیک نمازها. کتاب شریف مفاتیح‏ الجنان به این روایات پرداخته و آن‏ها را در دسترس مسلمانان و شیعیان قرار داده است. البته بعضی از کتاب‏های احکام نیز به این موضوع پرداخته‏ اند. پیروی از این سفارش‏ها و دستورات، موجب انس بیشتر با قرآن می‏شود.



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.