refreshing

refreshing

به یاد زنده یاد "مرغ طوفان"
refreshing

refreshing

به یاد زنده یاد "مرغ طوفان"

درس دوم

مراحل عبادت

مراحل عبادت
مراحلی را برای عبادت بر شمرده‌اند، که عبارت‏اند از: تکلیف، صحت، قبولی و کمال. این نمازی که می‌خوانیم، روزه‏ای که می‌گیریم، حجی که می‌رویم، خمس و زکاتی که می‌پردازیم، و به طور کلی تکالیفی که خداوند برای سعادت ما قرار داده است، چهار مرحله دارد و در هر مرحله، دارای شرایطی است.
مرحلة اول: تکلیف
مرحلۀ اول، تکلیف است، یعنی کودک مسلمان باید به تکلیف برسد تا عبادت بر او واجب شود.
شرایط تکلیف:
شرط اول: بلوغ
برای مرحلة تکلیف شرایطی وجود دارد. شرط اولِ تکلیف، بلوغ است. در رساله‌های عملیّه آمده است: وقتی دختران نه سال قمری شان تمام می‌شود و پسران وقتی پانزده سال قمری شان تمام می‌شود یا وقتی نشانه‌های دیگری در آن ها  پیدا می‌شود که در رساله‌های عملی است، به سن تکلیف می‏رسند. البته روان شناسانی مانند دکتر قائمی، دکتر گلزاری و یا دکتر شرفی معتقدند، پسران تهرانی بین یازده تا سیزده سالگی بالغ می‌شوند. در این شرایط محیطی که ما الآن هستیم، بیش از نود درصد پسران تا پیش از چهارده سالگی بالغ می‌شوند. پس بلوغ، اولین شرط تکلیف است. بچه‏ ای که بالغ نشده است، تکلیف ندارد.
عبادت قبل از بلوغ
حال اگر بچه‌ها پیش از این که به بلوغ برسند، عبادتی انجام دهند ثواب دارد؟ پاسخ این سؤال مثبت است. توضیح این که،‌ خداوند برای کارنامۀ ما مقدمه‏ای پیش از صفحه یک، ایجاد می‏کند. کودکی که روزه می‌گیرد، نماز می‌خواند و صدقه می‌دهد هم در پروندۀ‌ خود او قبل از صفحة یک، و هم در پروندۀ‌ پدر و مادر و معلم او ثبت می‌شود.
سؤال دیگر این که: اگر بچّه‌ها پیش از اینکه به سنّ تکلیف برسند خسارتی را وارد کنند، ضمانت دارد؟ برای مثال بچه‏ ای هشت‏ ساله توپی را شوت کرده و شیشۀ خانه کسی را می‏شکند؛ آیا او ضامن است؟ بله، ضامن است. اگر پدر یا سرپرستش خسارت را پرداخت که هیچ، وگرنه به محض این که خودش به تکلیف رسید، ضامن است و تا آخر عمر از گردنش برداشته نمی‌شود.
جرم قبل ازتکلیف
بچه‌هایی که به تکلیف نرسیده‌اند اگر جرمی مرتکب شوند که از نظر شرعی حد دارد،‌ باید مجازات شوند، مثلاً اگر دشنامی بدهند،‌ که مجازات آن شلاق است. آن بچه نه به اندازۀ بزرگ‏ترها، بلکه ‌به اندازه‌ای که قاضی تشخیص دهد، تنبیه مختصری می‌شود.
شرط دوم: عقل
 شرط دومِ تکلیف، عقل است. بچه‌هایی که سفیه‏ اند و ضریب هوشیِ پایینی دارند یا تکلیفی ندارند و یا به اندازۀ توانشان تکلیف دارند.
شرط سوم: قدرت
سومین شرطِ تکلیف، قدرت است. انسان باید قدرت داشته باشد تا نماز بخواند، یا روزه بگیرد و یا مکه برود. اگر ‌ ناتوانیِ جسمی یا روحی‌ای دارند که نمی‌تواند روزه بگیرد، روزه گرفتن بر او واجب نیست؛ یا اگر نمی‌تواند ایستاده نماز بخواند، بنشیند و اگر‌ نمی‌تواند بنشیند، بخوابد.
مرحلة دوم: صحت
 بعد از این که دختر یا پسر مسلمانی به تکلیف می‏رسند؛ یعنی عاقل، بالغ و توانا می‏شوند، باید به همۀ تکالیفی که بزرگ‏ترها انجام می‏دهند، عمل کنند؛ برای مثال، امر به معروف کنند،‌ نهی از منکر کنند، روزه بگیرند، نماز بخوانند و... .
مرحلۀ دوم عبادت، صحت است؛ یعنی چه کار کنیم که این عبادت صحیح باشد. مطابق فقه شیعه، شرط صحت عبادت این است که مسلمان‌ها از مرجع تقلیدی که جامع الشرایط است، تقلید کنند؛ هم چنان که شخص بیمار برای دستورات طبی به پزشک حاذقی مراجعه می‏کند. اگر مشکل و مریضی‏اش خیلی مختصر باشد، به همین دکتر عمومی سر کوچه مراجعه می‌کند، اما اگر قلب یا کبدش بیمار باشد، باید به سراغ متخصص برود. اگر در آن شهر چند متخصص است، عقل می‌گوید باید به سراغ کسی برود که خبرگیِ بیشتری دارد.


تقلید

تقلید
بچه‌های ما از همان نُه سالگی یا پیش از آن باید توجیه شوند که ما در «اعتقادات» به عقلمان مراجعه می‌کنیم، در «اخلاقیات» به قلبمان مراجعه می‌کنیم، اما در احکام و دستورات دینی از مرجع تقلید پیروی می‌کنیم، تقلید هم یعنی «پیروی کردن».

ادله تقلید

دلیل عقلی
تقلید کردن، کاری منطقی است. همه اقشار جامعه در ‌کارهایی که تخصص ندارند، به متخصصان آن رشته رجوع می‏کنند؛ برای مثال، مردم برای درمان بیماری به اطبا مراجعه می‌کنند، اطباء برای خانه‌سازی به مهندسان مراجعه می‌کنند و مهندسان برای دوخت و دوز به خیاط‌ها مراجعه می‌کنند. بنابراین، تقلید هم پشتوانة عقلانی دارد، هم پشتوانه عرفی دارد و هم دین به آن توصیه می‌کند.
دلیل قرآنی
قرآن می‌فرماید: فاسالوا  اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون ﴿فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ‌﴾؛1 اگر نمی‌دانید از آن ها  که می‌دانند، بپرسید. حال، چه کسی بهتر از همه از دین و مسائل آن آگاه است؟ عالمی که عمری گذرانده و فقیه شده است؛ یعنی کسی که می‌تواند مسائل دین را از متون اصلی استخراج کند و استنباط کند. اگر چند نفر بودند چه کار کنیم؟ اگر هم تراز هستند، می‌توانیم به یکی از آن ها  مراجعه کنیم، اما اگر یکی از آن ها  سرآمد و اعلم است، به او مراجعه می‌کنیم.
تاریخچة تقلید
 از چه زمانی تقلید کردن در شیعه مرسوم شده است؟ در زمان امام صادق (علیه السلام)  شیعیانی در شهرهای دوردست زندگی می‏کردند که به امام معصوم دسترسی نداشتند. این افراد از امام صادق (علیه السلام)  پرسیدند: احکام شرعی را از چه کسی سؤال کنیم؟ ایشان عالمانی را که نزد خودشان درس خوانده بودند و به آن ها  اعتماد داشت، به شیعیان معرفی کرد. البته این بدان معنا نیست که آن عالم، معصوم بود، بلکه احتمال خطا و اشتباه نیز وجود داشت؛ با وجود این، امام به مردم فرمود که وظیفه شما تقلید کردن است.
حکم شرعی تقلید
بعضی افراد می‌گویند: از آن جا که دارای مدرک فوق‏ لیسانس هستم، درست نیست تقلید کنم! به این افراد باید گفت، با این که شما فوق‌لیسانس هستید، اما وقتی مریض می‌شوید، به دکتر مراجعه می‌کنید، چرا که شما در زمینۀ طب اطلاعاتی ندارید.
افرادی نیز وجود دارند که نمی‌خواهند تقلید کنند و قصد دارند خودشان متخصص در دین شوند؟ چنین اشخاصی باید فرآیندی را طی کرده و علوم دینی را بخوانند تا از قدرتی برخوردار شوند که بتوانند احکام دین را استخراج کنند.
بعضی افراد نیز از روی بی‌اطلاعی می‌گویند: من تابع قرآن هستم و کاری به مرجع تقلید ندارم؛ یا اگر مسئله‌ای را می‌شنود، می‌گوید: اگر این مسئله در قرآن باشد، من تبعیت می‌کنم! این افراد از این نکته غافل‏اند که دین، مجموعه‌ای از قرآن و سنت پیامبر و ائمه (علیهم السلام) ، اگر بخواهیم فقط به قرآن تکیه کنیم، حتی همین نماز را هم نمی‌توانیم بخوانیم. چگونگی خواندن نماز، مبطلات نماز، اوقات نماز، تعداد نمازها و... در قرآن نیامده است. جزئیات احکام دیگر مانند: روزه، خمس، زکات، حج، جهاد و... نیز در قرآن ذکر نشده است. قرآن مانند قانون اساسی است. بنابراین، در کنار قرآن، به سنتِ پیامبر و امامان معصوم (علیهم السلام)  نیاز داریم تا جزئیات مقررات و دستورات دینی تبیین گردد. امامان معصوم (علیهم السلام)  علوم مربوط به مسائل دینی را به شاگردانشان یاد دادند و این علوم سینه به سینه گشته تا به روزگار ما رسیده است. لذا باید از فقهایی که عادل‌ و عالم هستند، پیروی کرد. البته ذکر این نکته لازم است که در اعتقادات، خودمان باید با عقل به حقایق دست یابیم و در اخلاقیات نیز مطابق فطرتی که خدا در نهاد ما قرار داده است، عمل کنیم.

1. نحل: 43.


شرایط قبولی عبادت

شرایط قبولی عبادت
بعد از این که به تکلیف رسیدیم و نماز و عبادات دیگرمان صحیح بود، به مرحلة قبولی عبادت می‏رسیم.
شرایط قبولی
 دستورات اسلام در این مرحله، در اوج و بلندای قلّه است. اسلامِ عزیز همة مسائل زندگی را به عبادت گره زده است. اسلام می‌گوید: اگر می‌خواهید عبادتتان مورد قبول باشد، باید همسرداریتان خوب باشد، باید بچه‏داریتان نیکو باشد. باید کسب و کاسبیتان حلال باشد. باید روابط اجتماعیتان در چارچوب دین باشد و... این مسائل دینی بسیار انسان‏سازند، اما به این مرحلۀ عبادت توجه ناچیزی داریم. روز قیامت از کسانی می‌پرسند: نماز خوانده‌اید؟ می‌گویند: بله؛ حال آن که نمازشان فقط صحیح بوده، اما مورد قبول واقع نشده است.
برای قبولی عبادت چه کاری باید انجام داد؟
حالا که زحمت می‌کشیم، روزه می‌گیریم، خمس می‌دهیم، حج می‌رویم، ‌نماز می‌خوانیم،‌ چه کار کنیم که این مورد قبول واقع شوند؟ برای قبولیِ نماز و عبادات دیگر، صدها حدیث به دست ما رسیده است. که بیانگر شرایط قبولی عبادات هستند. به بعضی از این شرایط اشاره می‌شود.
پیش از ورود به بحث، این روایت امیرالمؤمنین (علیه السلام)  را مورد توجه قرار می‏دهیم:  کونوا بقبول العمل اشد اهتماما بالعمل کُونُوا بِقَبُولِ الْعَمَلِ أَشَدَّ اهْتِمَامَا بِالْعَمَلِ؛1 بیشتر به قبولیِ عمل حساس باشید، تا به خود عمل. به عبارت دیگر، قبولی نماز از خود نماز، قبولی روزه از خود روزه و قبولی حج از خود حج برایتان مهم‏تر باشد.
1. شرط اعتقادی
ابتدا باید شرایط اعتقادی را در نظر بگیریم. باید به خدا ایمان داشته باشید. به بیانی دیگر، ایمان از شرایط قبولی است:  و من یکفر بالإیمان فقد حبط عمله ﴿وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ﴾؛2 هر که ایمان نداشته باشد، عملش ضایع می‏شود. بنابراین، نمازِ کسی که به عربیِ صحیح نمازش را می‏خواند، اما به خدا،‌ به اسلام و به انبیا، اعتقاد ندارد، قبول نیست.
2. شرط اخلاقی (تقوا)
شرط دوم، تقواست. درقرآن کریم آمده:  انما یتقبل الله من المتقین ﴿إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ﴾؛‌3 خداوند از باتقواها قبول می‌کند. پس معلوم می‌شود گناه، مانع قبولی است. مقابلِ تقوا، آلودگی و گناه است. در زمان امام صادق (علیه السلام)  فردی به خَیِّر بودن و خدمت‏کار افراد بیچاره بودن، مشهور شده بود. امام صادق (علیه السلام)  روزی آن شخص را در بازار دیدند. در آن هنگام، آن شخص از مغازه‌ای دو عدد انار و دو قرص نان دزدید. امام (علیه السلام)  در پی آن شخص روانه شد تا از ماجرا باخبر شود. آن شخص به محلۀ ‌فقرا رفت؛ آن‏گاه در خانه‌ای را زد و انارها و نان‏ها را به خانوادۀ بیچاره‏ای داد. امام فرمود: «تو چرا این کار را کردی؟ گفت: کار من بر اساس آیات قرآن است. حضرت فرمود: «از کدام آیة قرآن این روش به دست می‏آید؟» گفت: قرآن می‌گوید:  من جاء بالحسنه فله عشر امثالها ومن جاء بالسیئه فلا یجزی الامثلها وهم لایظلمون ﴿مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَ مَن جَاء بِالسَّیِّئَةِ فَلاَ یُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا وَ هُمْ لاَیُظْلَمُونَ﴾؛4 هرکس کار نیکی به جا آورده، ده برابر آن پاداش، و هر کس کار بدى به جا آورده، جز مانند آن جزا نیابد و بر آنان ستم نرود. من دو عدد انار و دو قرص نان دزدیدم و در مجموع چهار گناه انجام دادم. بعد آن چهار عدد انار و نان را به آن بیچاره بخشیدم و 40 ثواب کردم؛ پس 36 ثواب برای من است. امام (علیه السلام)  عصبانی شدند و به او فرمودند: «مادرت به عزایت بنشیند! مگر این آیۀ قرآن را نخونده‏ای که:  انما یتقبل الله من المتقین ﴿إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ﴾.5 مگه با مال دزدی می‌توان به مکّه رفت؟! مگر با مال دزدی می‏توان به هیئت و یا فقرا کمک کرد؟!‌ نمی‏توان دزدی کرد و آن‏گاه پنجاه درصدش را در راه خیر مصرف کرد؛ این انفاق قبول نیست. در سورۀ «بقره» آمده:  انفقوا من طیبات ما کسبتم ﴿أَنفِقُواْ مِن طَیِبَاتِ مَا کَسَبْتُم﴾؛6 از مال حلال و طیب، انفاق کنید.
با توجه به مطالب پیش گفته، اگر گنه‏کار عبادتی انجام دهد، عبادتش با اشکال مواجه است.
3. شرط سیاسی
در روایات آمده: «اگر کسی در همۀ ‌عمر عبادت کند، اما به رهبر سیاسی که خدا او را می‌پسندد اعتقاد نداشته باشد، عبادتش قبول نیست». امام باقر (علیه السلام)  فرمود:
یقول کل من دان الله بعباده یجهد فیها نفسه و لا امام له من الله فسعیه غیر مقبول یَقُولُ کُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِبَادَةٍ یُجْهِدُ فِیهَا نَفْسَهُ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْیُهُ غَیْرُ مَقْبُولٍ؛7 هر که با عـبـادتـى کـه خـود را در آن به زحـمت افکند، دیندارى کند، ولى پیشوایى از جانب خدا براى خود نگرفته بـاشـد، کـوشـش او پـذیرفته نیست.
دین فقط بُعد فردی ندارد؛ ‌بعد اجتماعی و سیاسی نیز دارد. اعتقاد و هم‏بستگی با رهبر عادل (پیامبر، امام معصوم، ولیّ فقیه و مراجع تقلید)‌ ما را به خدا می‌رساند و بر قبولیِ عبادت ما تأثیر می‌گذارد.
در روایات آمده:  فمن لم یتولنا لم یرفع اللّه له عملا «فَمَنْ لَمْ یَتَوَلَّنا لَمْ‏یَرْفَعِ الله لَهُ عَمَلاً»؛8 هرکه ولایت ما را [قبول] نداشته باشد، اعمال او بالا نمی‌رود. امام باقر (علیه السلام)  نیز فرمودند: ما تنال ولایتنا الا بالعمل و الورع «وَ ما تَنالُ وَلایَتُنا إلا بالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ»؛9 کسی به ولایت ما نمی‌رسد، مگر با پرهیز و دوری از گناه.
4. شرط اقتصادی
معصومان (علیهم السلام)  برای قبولیِ عبادات، شرط اقتصادی را نیز برشمرده‏اند. امام رضا (علیه السلام)  فرموده‌اند: من صلی و لم یزک لم تقبل صلوته «مَنْ صَلّى‏ و لم یُزَکِ لَمْ تُقْبَلْ صَلوتُه»؛10 هر که نماز بگزارد اما زکات ندهد نمازش قبول نیست؛ یعنی توجه به بیچارگان و بینوایان، با عبادت گره خورده است. در قرآن «صلاة» و «زکات» در 28 جا کنار هم آمده‏اند.
5. شرایط اجتماعی
از رسول خدا (صلی الله و علیه و آله)  روایت شده است:

من اغتاب مسلما او مسلمه لم یقبل الله صلوته و لاصیامه اربعین یوما و لیله الا ان یغفر له صاحبه

مَنِ اغتابَ مُسلِما أَو مُسلِمَةً لَم یَقبَلِ اللّه صَلاتَهُ وَ لاصیامَهُ أَربَعینَ یَوما وَلَیلَةً إِلاّ أَن یَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ؛11 هرکس غیبت مرد یا زن مسلمانی را بکند، خداوند تا چهل شبانه‏روز نماز و روزه او را قبول نمی‏کند، مگر این که برای کسی که غیبتش را کرده، طلب مغفرت کند.

یعنی هم از خدا برای گناهی که کرده عذرخواهی بکند و هم از کسی که غیبتش را کرده، طلب مغفرت کند. همچنین پیامبر (صلی الله و علیه و آله)  فرمودند:
یا اباذر: ایاک و هجران اخیک فان العمل لایتقبل مع الهجران یا أباذر إیّاکَ و هِجرَانَ أخِیکَ فإنّ العَمَلَ لایُتَقَبَّلُ معَ الهِجرَانِ؛12 مبادا با دوستت قطع رابطه کنی، وقتی دو مسلمان با هم قطع رابطه می‌کنند، عبادتشان قبول نیست.
امروزه این مشکل، بسیار به چشم می‏خورد؛ ‌خواهر با خواهر، خواهر و برادر، فامیل با هم، همسایه با هم و...‌ سر مسئله‌ای با هم قطع رابطه می‌کنند. بنابراین، عبادتشان محل اشکال است. امام صادق (علیه السلام)  فرمودند:
لا یَقْبَلُ اللّهُ مِنْ مُؤمِنٍ عَملاً وَ هُوَ مُضْمِرٌ عَلى اَخیِه سُوءً؛13 خداوند عبادت مؤمنی را که در دلش به مسلمانی سوء‏نیت دارد، قبول نمی‌کند.
باید موفقیّت،‌ عزّت و سلامت دیگران را بخواهیم. عبادت اسلام، از بقیه زندگی جدا نیست، به همۀ ‌مسائل زندگی گره خورده است.
6. شرط خانوادگی
قبولیِ عبادت، شرط خانوادگی نیز دارد. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله و علیه و آله)  فرمود:
مَنْ کَانَ لَهُ امْرَأَةٌ تُؤْذِیهِ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ صَلَاتَهَا وَ لَا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِهَا ... وَ عَلَى الرَّجُلِ مِثْلُ ذَلِک ؛14 اگر مردی همسری دارد که او را اذیّت می‌کند، نه نماز او و نه هیچ عمل خوب او قبول نمی‌شود. مرد هم همین طور است (اگر همسرش از  او راضی نباشد، نه عبادتش، نه نمازش و نه کار خوبش قبول نمی‌شود).
شاه کار اسلام در این جا جلوه‏نمایی می‏کند. اسلام مسائل اخلاقی، سیاسی  و اجتماعی را به عبادات گره زده است.
امام صادق (علیه السلام)  در حدیثی فرمودند:
من نظر الى ابویه نظر ماقت و هما ظالمان له لم یقبل الله له صلاة مَنْ نَظَر الی أبَویه نَظَرَ ماقتٍ و هُما ظالمانِ لَهُ، لم یَقبَلِ اللهُ لَهُ صلاةً؛15 اگر کسی به صورت پدر و مادر نگاه خشم‏آلود کند، ‌گرچه والدین بد کردند، عبادات او  قبول نمی‌شود.
هم چنین در روایات آمده: اگر زنی تمام عمرش نماز بخواند، هر روز روزه بگیرد، ‌هر سال به حج رود، مال فراوانی را در راه خدا انفاق کند، امّا شوهرش راضی نباشد، عبادتش قبول نیست.
هم چنین مطابق روایات اسلامی اگر مردی همۀ ‌عمرش نماز بخواند، هر روز روزه بگیرد،‌ هر سال به حج رفته باشد و سال‏های بسیاری را در جهاد حضور پیدا کرده باشد، اما همسرش از او راضی نباشد، عباداتش قبول نیست.16 ‌قبولیِ نماز به طور خاص و عبادات به طور عام، موضوع بسیار مهمی است. نباید از این مسئله غافل باشیم.

1. مجموعۀ ورام، ج 1، ص 64.
2. مائده: 5.
3. مائده: 27.
4. انعام: 160.
5. مائده: 27.
6. تفسیر آمال، ج 5، ص 141، ذیل آیه 160 سوره انعام.
7. کافى، ج 2، ص 203.
8. کافی، ج 1، ص 430.
9. وسائل الشیعه، ج 11، ص 196.
10. بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۱۲.
11. مستدرک الوسائل، ج 7، ص 322.
12. وسائل الشیعه، ج12، ص264.
13. وسائل الشیعه، ج 12، ص 299.
14. وسائل الشیعه، ج 20، ص 163؛ بحارالانوار (چاپ بیروت)، ج 73، ص363؛ أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص 410.
15. کافی (چاپ دارالحدیث)، ج‏4، ص 65.
16. وسائل الشیعه، ج 20، ص 163، أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص: 414

hj