کمال عبادت
کمال عبادت
مقدمه :
عبادت چهار مرحله دارد هر مرحله ای هم شرایطی دارد، مرحلۀ تکلیف، مرحلۀ صحت،مرحلۀ قبولی و مرحلۀ کمال.
سه
مرحله را در درس های قبل گفته شد. بعد از اینکه ما به تکلیف رسیدیم، یعنی
بالغ شدیم، عاقل شدیم و توانایی داشتیم به مرحلۀ دوم میرسیم که آن مرحله
صحت است، یعنی عبادت را صحیح باید انجام دهیم و عبادت صحیح را باید از یک
مرجع تقلیدو کارشناس دینیکه جامع شرایط است بپرسیم. و بعد از این مرحله
کارهایی را باید انجام دهیم که عبادت قبول باشد، مرحلۀ سوم مرحله قبولی
عبادت است. شرایط زیادی داشت که در مرحلۀ قبل گفته شد، شرایط اخلاقی،
شرایط اجتماعی، شرایط اعتقادی، شرایط سیاسی، شرایط خانوادگی، بعد از این
سه مرحله، مرحلۀ چهارم کمالِ عبادت است.
مرحلۀ چهارم: کمال
«عبادت»
را میتوان به ساختمانی تشبیه کرد. هر ساختمان دارای ارکانی مثل ستونها،
واجباتی مثل درب و پنجره، وسیلۀ گرما و وسیلۀ خنک کننده، و ویژگیهای
تزیینی ای، مثل لوستر، رنگ آمیزی، و نورپردازی است. در مرحلۀ بعد
(چهارم) میتوانیم کارهایی انجام دهیم که عبادات ما نورباران شده و به
آسمان بروند. در این صورت، فرشتهها این عبادت ما را نشان میدهند.
مراحل کمال عبادت
1. عبادت اول وقتعبادتِ
اول وقت، نشاندهندۀ فرمانبری ماست. اگرچه وقت نماز ظهر از زوال آفتاب تا
چهار رکعت به مغرب توسعه دارد؛ اما کسی که نمازش را زودتر میخواند، نمازش
کاملتر است. پیامبر (صلی الله و علیه و آله) فرمود: «نماز اوّل وقت، مثل
من است و نمازهای با تأخیر، مثل پیامبران دیگر است». و در حدیثی دیگر
فرمود: «نماز اوّل وقت، مثل خورشید است و نمازهای دیرتر مثل ستارهها».
2. انجام مستحباتمعصومان
(علیهم السلام) مستحباتی را به ما آموختهاند. مستحباتی نظیر: با لباسِ
پاکیزه عبادت کردن، مسواک زدن، از عطر و بوی خوش بهرهمند شدن، در مسجد
نماز خواندن، به جماعت نماز خواندن و.. مایۀ کمال عبادت هستند.
3. عبادت در سختیدر
احادیثی آمده: آنهایی که به ناچار عبادتشان را در موقعیت سختی (مانند
جبهۀ جنگ) انجام میدهند، عبادتشان کاملتر از دیگران است. 1
عبادت شخص
بیمار با سختی انجام میشود. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود:
افضل الاعمال ما اکرهت نفسک علیه «أَفْضَلُ
الْأَعْمَالِ مَا أَکْرَهْتَ نَفْسَکَ عَلَیْه»؛2 برترین عملها، عملی است
که خودت را به سختی بیندازی. کسی که نابینا، یا ناشنواست، و یا کسی که دست
و پایش شکسته و در بیمارستان بستری است، اما در عین حال نمازش را به وقت
انجام میدهد، نمازش کاملتر است. بنابراین، یکی از شرایط کمال آن است که
آن عبادت در موقعیتِ دشوار انجام شود.
4. سبقت در عبادتسبقت در عبادت، موجب کمال عبادت میشود. کسی که زودتر به سمت عبادت حرکت میکند، عبادتش کاملتر است. قرآن میفرماید:
لایستوی منکم من انفق من قبل الفتح و قاتل اولئک اعظم درجه من الذین انفقوامن بعد و قاتلوا و کلا و عد الله الحسنی
﴿لا
یَسْتَوی مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ
أُولئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ
قاتَلُوا وَ کُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى﴾؛3 کسانی که پیش از فتح مکه
انفاق کردند و به میدان جهاد آمدند، با آنهایی که پس از فتح مکه آمدند،
یکسان نیستند؛ آنان از جهت درجه از کسانی که پس از فتح مکه انفاق و جهاد
کردند، بلند پایه ترند.
مثل آنهایی که پیش از 22 بهمن و دو ـ سه ماه
زودتر به میدان تظاهرات آمدند، چرا که، خطر بیشتری داشت. کسانی که سرعت و
سبقت بیشتری دارند، عملشان کاملتر است. در روایات آمده: صبح جمعه که
میشود، فرشتگان به محل نماز جمعه میآیند. و به ترتیب، نام کسانی را که به
نماز جمعه میآیند، ثبت میکند. 4
5. اولویت درعبادتانجامِ کار مهمتر، مایۀ کمال عبادت است.
پیامبر
گرامی اسلام (صلی الله و علیه و آله) فرمودند:
لا صدقه و ذو رحم محتاج «لا صَدَقَة و ذو رَحمٍ
مُحتاج»؛5 (تا فامیلِ محتاج دارید، صدقه به دیگران نمیرسد). نه اینکه آن
صدقه، ثواب نداشته باشد، بلکه کامل نیست. صدقۀ کامل صدقهای است که اولویت
در آن لحاظ شود. در قرآن آمده: اگر میخواهید انفاق کنید، ابتدا والدین،
سپس به بستگانِ نزدیک، بعد به یتیمان و بعد به بیچارهها انفاق کنید.6 حضرت
امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمود: لا قربة بالنوافل اذا اضرت بالفرائض «لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ
إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ»؛7 اگر نمازهای نافله، به واجبات ضرر
میرساند، آن را انجام ندهید. نمازِ واجب، اولویت دارد. وقتی کسی به هیئت
میرود و نماز صبحش قضا میشود، نباید به آن هیئت برود. این اولویت، نشانۀ
کمال است.
6. دوام در عبادتبسیاری افراد به طور
موسمی و مقطعی عبادت میکنند. اگر عبادت، دوام داشته باشد، نشان دهندۀ
کمال است. قرآن میفرماید:
و ان لو استقاموا على الطریقة لاسقیناهم ماء غدقا ﴿وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ
لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقا﴾؛8 اگر در راه خدا استقامت کنند، ما آن ها
را از آب گوارایی سیراب خواهیم کرد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) دربارۀ
«استقامت» فرمودند:
قلیل مدوم علیه خیر من کثیر مملول منه «قَلِیلٌ مَدُومٌ عَلَیْهِ خَیْرٌ مِنْ کَثِیرٍ
مَمْلُولٍ مِنْه»؛9 کمِ ادامه دار، بهتر از زیادِ مقطعی است.
عبادتهایمان را به صورت مستمر انجام دهیم؛ برای مثال، هر شبِ جمعه یک صفحه
«دعای کمیل» بخوانیم، بهتر از این است که شبِ جمعهای تمامِ دعای کمیل را
بخوانیم و بقیۀ طول سال نخوانیم؛ یا از اول ماه رمضان هر شب مقداری از
«دعای جوشن کبیر» را بخوانیم.
7. بصیرت و تفکر در عبادت از
شرایطِ کمال نماز، بصیرت است. باید با معنا، مفهوم و تفسیر اذکاری که در
نماز آمده است، آشنایی پیدا کنیم. مغضوبانی که در سورۀ «حمد» بدان اشاره
شده است، چه کسانی هستند؟ «ضالین» چه کسانیاند؟ «انعمت علیهم» چه کسانی
هستند؟ «صراطالمستقیم» چه راهی است؟ «سبحانالله» یعنی چه؟ برای چه «تشهد»
میخوانیم؟ دانستن این امور، نماز را به اوج میبرد، کمال میدهد و
نورپردازی میکند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود:
و لا خیر فی علم لیس فیه تفکر «وَ لا خَیْرَ
فى عِبادَة لَیْسَ فیها تَفَکُر»؛10 در عبادتی که اندیشه در آن نباشد، خیری
نیست. چرا من عبادت میکنم؟ من در این هستی چه جایگاهی دارم؟
8. به عبادت مغرور نشویم
از چیزهایی که نماز را کامل میکند این است که ما به نمازمان مغرور نشویم و نماز و عبادت خودمان را به حساب نیاوریم.
عبادتِ پیامبر (صلی الله و علیه و آله) از
همسرِ پیامبر (صلی الله و علیه و آله) پرسیدند: بهترین خاطرهای که از
پیامبر دارید، کدام است؟ گفت: شب زنده داری پیامبر (صلی الله و علیه و
آله) . مقدارِ کمی که شب استراحت میکرد، از خواب برمیخاست، به حیاط منزل
میآمد، به ستارهها چشم میدوخت و آیات 190 تا 195 سورۀ «آل عمران» را
تلاوت میکرد:
انّ فی خلق السماوات و الارض و اختلاف الیل و النهار لایات لاولی الالباب الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار
﴿إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ
وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لآیَاتٍ لِّأُوْلِی الألْبَابِ ؛
الَّذینَ یَذْکُرونَ اللهَ قیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ وَ
یَتَفَکَّرونَ فی خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَرضِ ؛ یَتَفَکَّرونَ فی خَلْقِ
السَّمواتِ وَ الاَرضِ ؛ سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّار﴾؛ حقیقت این است
که در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفت شب و روز نشانههایی است برای
خردمندان؛ خردمندان کسانی هستند که در هر حال، ایستاده، نشسته و خوابیده،
ذکر خدا را دارند و علاوه بر ذکر، فکر میکنند؛ در آفرینش آسمانها و زمین
و به دنبال این ذکر و فکر دست به دعا بر میدارند که: پروردگارا تو منزهی
از اینکه این جهان را بیهوده بیافرینی، حتماً مرا برای هدفی آفریدهای، پس
دستم را بگیر و از آتش نجات بده.
در حدیث میخوانیم:
ان العمل الدائم القلیل على الیقین افضل عند اللَّه من العمل الکثیر على غیر یقین إِنَّ
الْعَمَلَ الدَّائِمَ الْقَلِیلَ عَلَى الْیَقِینِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ
مِنَ الْعَمَلِ الْکَثِیرِ عَلَى غَیْرِ یَقِینٍ؛11 عبادتِ پیوستۀ کم،
امّا با یقین و معرفت، نزد خدا برتر است از عبادتی که زیاد باشد، ولی یقین
در آن نباشد.
فلسفۀ عبادات و احکام
فلسفۀ عبادات و احکاماز فلسفۀ عبادات یا
فلسفۀ احکام بسیار سؤال میشود. از همان قرنهای نخستین که اسلام جهانی
شد، به خصوص از وقتی که غیرمسلمانها وارد فضای جامعۀ اسلامی شدند، این
سؤالها مطرح میشد: چرا خداوند، انبیاء را برای بشر فرستاده است؟ چرا
انسان دوباره زنده میشود؟ چرا باید نماز خواند؟ چرا باید روزه گرفت؟
فلسفۀ حجاب چیست؟ چرا خوردن شراب حرام است؟ چرا ارث زن و مرد فرق دارد؟
در این بخش میخواهیم به چند سوال پاسخ بدهیم:
1. آیا احکام، فلسفه دارند؟
2. اگر احکام فلسفه دارند، آیا فلسفۀ احکام بیان شده است؟
3. چرا فلسفۀ بعضی از احکام بیان نشده است؟
دربارۀ
سؤال اول باید بگوییم که احکام فلسفه، حکمت و دلیل دارند، چراکه؟ چون از
جانبِ خدا آمدهاند و خداوند هیچ چیزی را بی هدف نمی آفریند و هیچ دستوری
را بیهدف صادر نمیکند. یکی از اسمهای خداوند، «حکیم» است؛ یعنی
آفریدهها و دستوراتش حکیمانه است؛ بنابراین، تمامِ عبادات و احکام،
فلسفله دارند.
دربارۀ سوال دوم باید گفت، غالباً فلسفۀ احکام بیان
شده است. اگر به آیاتِ قرآن مراجعه کنیم، غالباً به دنبال دستور، امر و
یا نهی، فلسفلۀ آن بیان شده است؛ برای مثال، روزه بگیرید تا تقوا داشته
باشید، نماز بخوانید تا یادِ خدا باشید و جهاد کنید تا عزیز باشید. البته
ممکن است عبادت یا حکمی چند فلسفه داشته باشد؛ مانند این که گاهی اطبا
دارویی را برای چند منظور میدهند. برای همین میبینیم که در قرآن و حدیث
گاهی برای یک حکم، سه یا چهار و یا بیشتر، دلیل و حکمت بیان شده است، برای
مثال، از امام رضا فرمود (علیه السلام) روایت شده است: وضو چند حکمت
دارد؛ پاکیزگی (بهداشت جسمی)، نشاط و شادابی (بهداشت روانی) و روشناییِ دل
(فلسفۀ معنوی).1 ما کتابهای مستقلی در باب فلسفۀ احکام داریم؛ برای مثال،
کتاب علل الشرایع شیخ صدوق (ره) . امامانِ ما، بخصوص امامانی که فرصتهای
ویژهای در اختیارشان قرار گرفته است، مثل امام صادق (علیه السلام) و
امام رضا (علیه السلام) ، شاید در هزاران مورد، پاسخِ فلسفۀ احکام را گفته
اند. بنابراین، فلسفۀ بیشتر احکام در قرآن و روایت بیان شده است.
علت بیان نشدن فلسفۀ برخی از احکام و عباداتدر
پاسخ به سؤال سوم باید گفت، علتهای متعددی سبب این امر میشود؛ یکی از
علتها، مطابق روایت معصوم این است که در آخرالزمان انسانها به رشد
عقلانی میرسند و راز این احکام را خواهند یافت؛ در واقع، بستری برای کنکاش
و پژوهش انسانهای وارسته فراهم میشود.
یکی دیگر از علتها، مسئله
آزمون و امتحان است؛مانند فرماندهی که دستوراتش حکیمانه است، اما سربازان،
بعضی از دستوراتش را متوجه نمیشوند. البته سرانجام میفهمند که این مانوری
برای شناسایی افراد بود. فرمانده میخواست برایش روشن شود افرادی که ادعا
میکنند، آیا در سختیها هم تابع هستند.
تعبد در عبادت
تعبد در عبادتیکی از آموزه های اساسی
اسلام، تعبد است. چرا نماز میخوانیم؟ چون تسلیم و بندۀ خدا هستیم و
آفریدگار ما برای خوشبختیِ ما این دستور را صادر کرده است. روزه میگیریم،
حجاب را رعایت میکنیم، و خوردن شراب را حرام میدانیم، زیرا مطمئن هستیم
در حرامها فسادی و ضرر است. مطمئن هستیم در واجبها، فایده و مصلحتی برای
انسانهاست؛ ازاین رو، تبعیت میکنیم، چه فلسفۀ آن را بدانیم و چه
ندانیم. معطل نمانده و نمیگوییم: ما تا فلسفۀ روزه را ندانیم، روزه
نمیگیریم؛ زیرا ما اسیرِ فلسفه نیستیم، بلکه عبد خداوندیم. همین اندازه که
میدانیم خداوند این فرمان را داده است، تبعیت میکنیم و تسلیم هستیم.
البته
خودِ خدا ما را کنجکاو آفریده است؛ دوست داریم راز آن حکم را بدانیم و
بدین جهت است که خداوند در کتابش، اسرارِ عبادات را بیان فرموده است. اما
خداوند گاهی میفرماید:
و ما جعلنا عدتهم الا فتنه للذین کفروا ﴿ ...وَ مَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً
لِّلَّذِینَ کَفَرُوا﴾؛1«(موکلان دوزخ را جز از فرشتگان قرار ندادیم) و
شمار آنها جز برای، امتحان کافران نیست» اصلاً خود ِاین عدد را برای
امتحان و آزمون قرار داده شده است.
نقل شده: کسی در خیابانِ لاله زار
تهران گذر میکرد و دید کسی ایستاده و مدام تکرار میکند: نوزده، نوزده،
نوزده ...، گفت: آقا، منظورت چیست؟ او جواب نداد. نفر دیگری از راه رسید و
گفت: آقا چرا مدام تکرار میکنید نوزده، نوزده، و آن گفت: بیست، بیست، بیست
... و جواب نداد. سرانجام گفتند: جان هر کسی که دوست داری بگو جریان این
تکرار اعداد چیست؟ گفت: من از صبح، فضولها را میشمارم. تو فضولِ بیستمی
هستی!
فلسفه تغییر قبلهگاهی خداوند میخواهد به
خودِ انسانها نشان بدهد که آیا واقعاً عبد خداوند و سر تا پا تسلیم
فرمانِ خداوند هستند؟ این امر، برای آزمون است؛ برای مثال، پیامبر گرامی
اسلام (صلی الله و علیه و آله) تا در مکّه بود به سمتِ بیت المقدس نماز
میخواندند و در مدینه نیز به سمت بیتالمقدس نماز میخواندند. در نمازِ
ظهری دستور آمد که رویتان را از بیتالمقدس به سمتِ کعبه بچرخانید. آنگاه
شور و درگیری در جامعه به وجود آمد که: آیا قبلۀ اولی درست بوده یا دومی
درست است؟ اگر اولی درست بوده، پس چرا عوض شده است؟ اگر قبلۀ دومی درست
است، پس ثوابِ این همه نماز که به سمت بیت المقدس خواندیم چه میشود؟ پاسخ
آمد: که خودِ این تغییر قبله، نوعی آزمون بود. هم قبلۀ اول درست بود، هم
این قبله درست است و هر دو فرمان خداوند است. در واقع، و این تغییر قبله
آزمونی برای شناسایی متعبدها بود.
چرا ارث زن و مرد فرق دارد؟ مگر ما
انسان نیستیم؟ مگر دختر و پسر با هم فرق دارند؟. دختر و پسر هیچ فرقی با هم
ندارند، ولی حکمتی در این مسئله وجود دارد.
همچنین دیۀ زن و مرد
متفاوت است. امام رضا (علیه السلام) حکمت این حکم را بیان فرمودند. حالا
به فرض که ما آن حکمت را ندانیم، هیچ اشکالی پیش نمیآید، چرا که ما بندۀ
خداوند هستیم و به هر گونه که خداوند امر فرموده، اطاعت میکنیم.
نتیجهما
از همان ابتدا پذیرفتیم که این جهان خدایی دارد. آن خداوند، بندگانش را
آفریده و جهان را در اختیار آنها قرار داده و برای خوشبختیِ آنها
پیامبران و کتابهایی فرستاده است، البته بعضی افراد، تسلیم نیستند و مقابل
خدا سرکشی میکنند و بعضی، «بندگی»، یعنی تسلیم دستورات خداوند بودن را
انتخاب میکنند؛ چه فلسفۀ احکام را بدانند و چه ندانند. شایان ذکر است، در
طی این 1400 سال، کتابهای بسیاری با عناوین: اسرار الصلاة، اسرار الخمس،
اسرار الحج و... منتشر شده است. در روزگار خود ما نیز کتابهای بسیاری
دربارۀ این موضوع به زبانِ فارسی نوشته شده است.