جایگاه نماز در دین
دین،
مجموعه ای است به هم پیوسته و درهم تنیده که سعادت دنیا و آخرت فرد و
جامعه را تضمین میکند، به عبارت کاملتر، دین، مجموعه (سیستم) حقایقى
هماهنگ و متناسب از نظامهاى فکرى (عقاید و معارف)، نظام ارزشى (قوانین و
احکام) و نظام پرورشى (دستورات اخلاقى و اجتماعى) است که در قلمرو ابعاد
فردى، اجتماعى و تاریخى از جانب پروردگار متعال براى سرپرستى و هدایت
انسانها در مسیر رشد و کمال الهى ارسال مىگردد.
با اینکه همۀ عناصرِ دین مقدسند، اما از نظر اهمیت، با یکدیگر متفاوتند. در جغرافیای دین، بعضی از عناصر، قلۀ این سرزمین، برخی دامنه و بعضی دشتهای منتهی به این سرزمین هستند. پیامبر عزیز اسلام (صلی الله و علیه و آله) در بسیاری از روایات «دین» را به پیکر انسان تشبیه کرده است؛ برای مثال، بعضی از اجزای دین را به «سر»، بعضی را به «چشم» و بعضی را به «دستِ» انسان تشبیه فرموده است. اگر بتوانیم بهگونهای جایگاه هر عنصر را در مجموعۀ دین شناسایی کنیم، به صورت معقول و متوازن وقت خواهیم گذاشت و روی آنها سرمایه گذاری خواهیم کرد. مثلاً اگر بدانیم نماز، حجاب و یا روزه از مسائل درجة یک هستند یا درجة دو یا درجة سه، این امر به ما کمک میکند برای چه بخشهایی از دین، وقت بیشتری بگذاریم. بنابراین، باید برای یافتن روش صحیح زندگیِ دینی، بیشتر تأمل کنیم.
اهمیت نماز در قرآن
قرآن
کریم حدود هزار بار به موضوع «نماز» اشاره کرده است. در اسلام، چه در آیات
قرآن و چه در احادیث به هیچ موضوعی به این اندازه پرداخته نشده است. حدود
صد بار کلمۀ «صلوة» و مشتقاتش و حدود نهصد بار کلمات مرتبط با نماز، مانند
عبادت، سجده، قنوت، رکوع، قبله، غسل، تیمم، مسجد و... در قرآن آمده است.
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله و علیه و آله) فرمودند: «وقتی به پیامبری
مبعوث شدم، اولین واجبی که از آسمان برای امّت من فرود آمد، نماز بود».
موضوعات دیگر مانند روزه، خمس، زکات بعد از سیزده سال در مدینه تشریع شده
است، شاید حکم حجاب، حج، جهاد و... بعد از بیست سال آمده باشد، اما نماز از
روز اول بوده است.
بنابراین، موضوعی که میخواهیم دربارة آن گفتوگو
کنیم، مانند اکسیژن در رگهای بدن است. در قرآن کریم مسئله «نماز» در کنار
توحید، نبوت و معاد آمده است. ما نماز را جزء فروع دین به شمار میآوریم،
اما بر اساس فرهنگ قرآنی، نماز در کنار ایمان به خدا، ایمان به کتابهای
آسمانی، ایمان به قیامت و ایمان به پیامبران آمده است. این امر، گویای
نکتة بسیار مهمی است. سخنان پیامبر اسلام (صلی الله و علیه و آله) دربارۀ
نماز نیز جای بسی تأمل است؛ سخنانی نظیر: «نماز، سرِ دین است»1، «نماز،
ستون دین است»2، «نماز، پرچم دین است»3 و «نماز، کلید بهشت است»4.
هدفِ خلقت انسان
قرآن
کریم، فلسفۀ خلقت جن و انس را «عبادت» معرفی میکند. بدیهی است که یکی از
مصادیق مهم عبادت، نماز است. خداوند متعال در قرآن میفرماید: ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون ﴿وَ ما
خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ﴾؛5 جن و انس را جز
برای عبادت نیافریدم.
فسلفۀ بعثت همۀ انبیای الهی
در
سورۀ مبارکۀ «نحل» میخوانیم فسلفۀ بعثت همۀ انبیاء، دعوت به عبادت و
دوری از طاغوت معرفی شده است: و لقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت ﴿وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ
رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَ اجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ﴾؛6 (ما برای
هر امتی، فرستادهای را اعزام کردیم،؛ [اعلام کند که:] خدا را بپرستید و
از [پرستش] طاغوت بپرهیزید). بنابراین، نماز در دین حائز رتبة یک بوده و
دارای جایگاه برجستهای است.
1. الصلاة رأس الاسلام (بحارالانوار، ج
17، ص 127؛ میزان الحکمه ،ج 5، ص 367). موضِعِ الصَّلاة مِنَ الدِّین
کَموضِعِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَد (کنز العمال، ج7، ح18972).
2. الصَّلاة عِمَادُ دِینُکُم (میزان الحکمه، ج 5، ص 370).
3. عَلَمُ الاسلامِ الصَّلاة (کنز العمال، ج 7، ص 279، ح 1887).
4. الصَّلاة مِفتَاحُ الجَّنَّه (نهج الفصاحه، ح 158).
5. ذاریات: 56.
6. نحل: 36.
ریشههای عبادت
1. احساس فقر و نیاز
ریشۀ
عبادت چیست؟ اولین ریشۀ عبادت، احساس فقر و وابستگی به پروردگار است.
انسان، که قویترین و بااستعدادترین موجود این عالم است، به مبدأ و به
پروردگار عالم محتاج است. دین راهی را پیش پای انسان نهاده است که نیاز
خودش را با کسی که او را دوست دارد و بر او منت نمیگذارد و تواناییِ رفع
نیاز را دارد، در میان بگذارد. دو بار در سورۀ مبارکة «بقره» این آیه آمده:
﴿وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة﴾؛1 ای انسانها! در بحرانها و
گرفتاریها از صبر و نماز کمک بگیرید.
2. تعظیم
ریشۀ دیگرِ
عبادت، تعظیم به خداست. ما به طور فطری وقتی عظمت و زیبایی را میبینیم آن
را تعظیم و تقدیس کرده و بزرگ میشماریم. امام رضا (علیه السلام)
فرمودند: «نماز یعنی تکبیر»؛ یعنی خدا بزرگ است؛ بزرگتر از آنچه وصف
شود.2 ما وقتی بنا، سیاره، و یا دستگاه بزرگی را میبینیم، مبهوت شده و لب
به ستایش باز میکنیم. ریشۀ دوم عبادت، تعظیم به پروردگار است؛ یعنی این که
ما در برابر پروردگار، کوچک هستیم.
3. شکرگزاری
ریشۀ سوم
عبادت، شکرگزاری در برابر نعمتهای خداست. خداوند از روی مِهرش ما را
آفرید و نعمتهای بیشماری در اختیار ما قرار داد. در قرآن آمده: ای انسان!
هر آنچه در آسمانها و در زمین است، برای تو آفریدم.3 همچنین در قرآن
آمده است: وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللهِ لاتَحْصُوها؛4 اگر بخواهید
هدایای خدا را بشمارید، نمیتوانید. این عبادت نوعی سپاسگزاری در برابر
خدای مهربانی است که از روی مهرش این همه امکانات در اختیار ما قرار داده
است.
آیات سوم و چهارم سورۀ «قریش»، فلسفۀ عبادت را سپاس گزاری از خدا
میداند: فلیعبدوا رب هذا البیت ﴿فَلْیَعْبُدُواْ رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ﴾؛ مسلمانها باید صاحب
این خانه را عبادت کنند؛ الذی اطعمهم من جوع ﴿الَّذِی أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ﴾؛ همان خدایی که
آنان را از گرسنگی نجات داد، و آمنهم من خوف ﴿وَ آمَنَهُم مِّنْ خَوْفِ﴾؛ و در ترس و
پریشانی، امنیت را آورد.
علامۀ طباطبائی میگوید: آهنگ آیۀ 21 سورۀ
«بقره»: یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذى خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون ﴿یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ وَ
الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون﴾، نیز همین شعار است که
نماز، تشکر از خداست.خطاب آیة «یا أیها الناس» است؛ به عبارت دیگر، خطاب به
مسلمانان نیست، خطاب به همۀ مردمان است. ﴿ یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا
رَبَّکُمُ﴾؛ پروردگارتان را عبادت کنید، چرا که شما را آفرید. اگر کسی به
شما گل، انگشتر، کتاب، سکۀ طلا و... هدیه بدهد، عکس العمل نشان میدهید.
آیا نمی خواهید در برابر خدای هستی بخشی که شما و پدر و مادرتان را
آفرید، هیچ احساسی داشته باشید. از آن خدایی که از آسمان برای شما باران
میفرستد، به وسیلۀ باران گیاهان را میرویاند، و رزق برای شما میفرستد،
سپاس گزاری کنید. این هم یکی از ریشه های عبادت است.
4. نیاز به مونس و رازگویی با پروردگار
یکی
از نیازهای فطری انسانها، نیاز به مونس و همدم است تا راز دلشان را با آن
ها در میان بگذارند. گاهی اوقات نزدیکترین افراد مانند مادر، برادر، دوست
و... هم ، شایسته همصحبتی و رازگویی نیستند. میگوید: رازی در دلم هست که
میخواهم آن را با کسی که تواناییها، آسیبها، و گرفتاریهای مرا
میشناسد، در میان بگذارم تا او مرا آرام کند. بنابراین، یکی از ریشههای
عبادت، رازگویی با پروردگار است.
سفارش به نماز در لحظات آخرِ عمر پیامبر اسلام (صلی الله و علیه و آله)
پیامبر
اکرم (صلی الله و علیه و آله) ، اسلام را با نماز آغاز کرد؛ صبح روز
دوشنبه بود که در غار حراء، پنج آیۀ اول سورۀ «علق» را دریافت کرد:
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
اقرا باسم ربک الذی خلق خلق الانسان من علق اقرا و ربک الاکرم الذی علم بالقلم علم الانسان ما لم یعلم
﴿بِسْمِ
اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ
خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ الَّذِی
عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ﴾.
از کوه
پایین آمد. در دامنۀ کوه، جبرئیل مجدداً نازل شد و همان روز، اول دستور
وضو گرفتن و نماز خواندن را آورد. ایشان، عمر گرانبهای خویش را نیز با
سفارش دربارة نماز به پایان رساندند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:
«پیغمبر هنگام جان دادن، سرش بر سینۀ من بود و دلواپسِ نماز مسلمانان بود و
این جمله را فرمود و از دنیا رفت: لا تنال شفاعتی من استخف بلصلاته لا یرد علی الحوض لا و الله لَا تَنَالُ شَفَاعَتِی مَنِ
اسْتَخَفَّ بِصَلَاتِهِ وَ لَا یَرِدُ عَلَیَّ الْحَوْضَ لَا وَ اللَّه؛5
به خدا قسم، شفاعت من به کسی که نماز را سبک بشمارد، نمیرسد و بر حوض
کوثر بر من وارد نمیشود.
1. بقره: 45 ـ 153.
2. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 211؛ بحار الأنوار (ط. بیروت)، ج 79، ص 237.
3.
جاثیه: 13؛ وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ
جَمیعاً مِنْهُ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون
4. نحل: 18.
5. فتاب نیشابوری، محمدبن احمد محقق، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج2، ص 319؛ محاسن، ج 1، ص 79
تعریف «عبادت»
به چه چیزی عبادت گفته
میشود؟ هر کاری که به رنگ خدا باشد، برای خدا باشد و در راه خدا باشد،
عبادت است. حتی خوابیدن، کار کردن، فکر کردن، درس خواندن و... . این نوع
نگاه، ما را در شاهراه حرکت به سوی خدا قرار میدهد.
عبادت از دیدگاه معصومان (علیهم السلام)
1. عبادت از دیدگاه امام صادق (علیه السلام)
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است:
لیست العباده کثرهَ الصیام و الصلاهِ و انما العباده کثره التفکر فی امرالله لَیْسَتِ
الْعِبَادَةُ کَثْرَةَ الصِّیَامِ وَ الصَّلَاةِ ؛ عبادت فقط نماز خواندن و
روزه گرفتن بسیار نیست؛ وَإِنَّمَا الْعِبَادَةُ کَثْرَةُ التَّفَکُّرِ
فِی أَمْرِ اللَّهِ؛1 عبادت، فکر کردن دربارة مخلوقات و ربوبیّت خداست.
2. عبادت از دیدگاه پیامبر اسلام (صلی الله و علیه و آله)
رسول
خدا (صلی الله و علیه و آله) فرمودند: «عبادت، هفتاد قسم دارد که بهترین
آن، کسبِ درآمد حلال است».2 بنابراین، کارکردن از نظر اسلام، عبادت است.
از نظر اسلام، درس خواندن بهترین عبادت است. پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله) دراینباره فرمودند:
«مَنْ
خَرَجَ یَطْلُبُ بَاباً مِنَ الْعِلْمِ لِیَرُدَّ بِهِ بَاطِلًا إِلَى
حَقٍّ وَ ضَالًّا إِلَى هُدًى کَانَ عَمَلُهُ کَعِبَادَةِ أَرْبَعِینَ
عَاماً»؛3 عکسی که از خانه بیرون می آید تا دانشی بیاموزد تا باطل را به حق
یا گمراهی را به هدایت بازگرداند عمل و رفتار او مانند عبادت و بندگی چهل
سال عبادت کننده است.
احادیث فراوانی دربارة تشویقِ دانش آموزان به
دست ما رسیده است و معصومان (علیهم السلام) کار ایشان را عبادت معرفی
میکردند. همچنین مطابق روایات، خدمت به مردم، انفاق به مردم، دستگیری از
کار مردم و گره گشایی از مشکلات مردم، عبادت است.
به طور کلی، هر
کاری که برای خدا باشد، به رنگ خدا باشد و قصدی، جز خدا در آن نداشته
باشیم، عبادت است. در حقیقت، خدا ما را برای همین آفرید که رنگ زندگیِ ما،
الهی باشد، که اگر زندگی ما به این رنگ باشد با مُردن، تمام نمیشویم.
قرآن
کریم میگوید: کل شی هالک الا وجهه ﴿کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ﴾؛4 (هر چیزی مگر وجه
و راه خدا نابود میشود) . پس کسی که برای خدا، به سوی خدا و به قصد خدا
کاری را انجام میدهد، کارش ماندگار است.
و نیز پیامبر اکرم (صلی الله و
علیه و آله) فرمودند: افضل العباده انتظار الفرج «أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَج»؛5
انتظار کشیدنِ شخصیتی که به جامعۀ بشری عرضه خواهد شد و جامعه را از عدل و
داد پر خواهد کرد، عبادت است.
1. بحارالانوار (چاپ بیروت)، ج68، ص325.
2. وسائل الشیعه، ج 17، ص 21.
3. شهید ثانی، منیة المرید، ص 101.
4. قصص: 88
5. پاینده، ابوالقاسم،نهج الفصاحة، ص 78؛ القندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ج 3، ص 169
دیدگاه شهید مطهری (ره) درباره عبادت
طهارت
روح نام کتابی است که از سخنان شهید مطهری (ره) گرد آوری شده است. شهید
مطهری (ره) در این کتاب میگوید: در امتهای پیشین مثلاً در دوران جاهلیت،
چه بسا مردم به سلیقۀ خودشان عبادت میکردند و به بت پرستی کشیده
شدهاند؛ از اینرو، ما باید بدانیم قرآن کریم و خداوند چه نوع عبادتی از
ما میخواهند. ایشان در این کتاب به چهار نوع عبادت اشاره میکنند.
الف) عبادت آگاهانه
اولین
ویژگیِ عبادتی که از ما خواسته شده، عبادت آگاهانه است؛ بدانیم چه کار
میکنیم. از آغاز اذان تا پایان نماز، تقریبا 35 جمله مانند:
« اللَّهُ
أَکْبَر»، « أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا الله » و... وجود دارد.
نمازگزار باید با آگاهی این عبارات را بر زبان جاری کند. « سُبْحَانَ
اللَّه» به چه معناست؟ یا مراد از «اللَّهُ أَکْبَر» چیست؟ « حَیَّ عَلَى
الْفَلَاح » یعنی چه؟
ادله قرآنی و روایی عبادت آگاهانه
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
لا تقربوا الصلاة وانتم سکارى حتى تعلموا ما تقولون ﴿لا
تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أنْتُمْ سُکاریَ حَتّیَ تَعْلَمُوا ما
تَقُولُونَ﴾؛1 در حال مستی به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه میگویید!
به بیانی دیگر، با آگاهی این عبادت را انجام دهید. انجام روزه، حج، زکات و... نیز باید با آگاهی همراه باشد.
فرق عبادت عالم با جاهل
در روایات آمده:
رکعتان من عالم خیر من سبعین رکعة من جاهل وَ
رَکْعَتَانِ مِنْ عَالِمٍ خَیْرٌ مِنْ سَبْعِینَ رَکْعَةً مِنْ جَاهِل؛2
دو رکعت نمازی که شخص آگاه میخواند، از هفتاد رکعت نمازی که شخص نادان
میخواند، بهتر است.
اسلام از ما عبادت آگاهانه میخواهد. از امام کاظم (علیه السلام) روایت شده است:
المتعبد علی غیر فقه کحمار الطاحونه یدور و لا یبرح، و رکعتان من عالم خیر من سبعین رکعه من جاهل الْمُتَعَبِّدُ
عَلَى غَیْرِ فِقْهٍ کَحِمَارِ الطَّاحُونَةِ یَدُورُ وَ لَا یَبْرَحُ وَ
رَکْعَتَانِ مِنْ عَالِمٍ خَیْرٌ مِنْ سَبْعِینَ رَکْعَةً مِنْ جَاهِلٍ؛3
عبادت
کننده و عمل کنندۀ بدون علم مثل الاغ آسیاب است که دور میزند، و از جای
خود حرکت نمیکند (درجا میزند، اگر هفتاد سال هم دور بزند وقتی چشمش را
باز میکند، میبیند، در همان نقطۀ اول است.) و دو رکعت نماز از عالم بهتر
از هفتاد رکعت از جاهل است.
بنابراین، اگر آگاهی در عبادت نباشد، انسان رشد نمیکند.
ب) عبادت عاشقانه
دومین
ویژگیِ نماز یا عبادتی که از ما خواسته شده، عبادت عاشقانه است. دو بار در
قرآن از نمازِ منافقان بدگویی شده، که هر دو بار به سبب بینشاطی
آنهاست. نماز میخوانند، اما با بیرغبتی، سنگینی و به زور. میگویند:
نماز خواندم، راحت شدم، پیامبر (صلی الله و علیه و آله) وقت نماز را
انتظار میکشیدند، چرا که ایشان عاشق نماز بودند.
بعضی افراد در آستانة
ماه رمضان ناراحت هستند؛ میگویند: الآن که ماه رمضان مقارن با فصل
تابستان است، چگونه روزه بگیریم؟ در حالی که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله و
علیه و آله) به استقبال ماه رمضان رفته و تشنگی و گرسنگی این ماه را موجب
رشد نفس خود میدانستند. هم چنین اگر کسی خمس و زکات را با بیرغبتی و
بینشاطی ادا کند، معلوم نیست چقدر پاداش داشته باشد.
ج) عبادت خالصانه
ویژگی
سومی که برای عبادت از ما خواسته اند، عبادت خالصانه است. به این معنا که
عبادت فقط برای خدا باشد؛ برای خوشایند افراد و نمره و امتیاز نباشد.
انسان مخلص میگوید: خدایا! تو شاهدی که من فقط به خاطر تو و برای جلب
رضایت تو نماز میخوانم. دیگران چه مرا ببینند و چه مرا نبینند، نمازم را
میخوانم؛ من بندۀ تو هستم و تو خالق منی.
دلیل قرآنی بر عبادت خالصانه
خداوند
در سورۀ مبارکۀ «کهف» میفرماید: و لا یشرک بعبادة ربه احدا ﴿وَ لا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ
أَحَدا﴾؛4 نباید برای عبادت خدا، احدی را شریک قرار دهی. هم برای خدا نماز
میخوانم هم برای مدیر، یا هم برای خدا نماز میخوانم هم برای فرمانده و یا
هم برای خدا نماز میخوانم هم برای این که در این محیط بخاری است! این
نمازها باطل است. در رسالههای عملیه نوشته شده است: اگر کسی واجبات یا
مستحبات نماز را برای غیرخدا انجام دهد، باطل است. مثلاً هنگام نماز
انگشتر عقیق به دست میگذارد تا کسی ببیند، یا نماز را اول وقت میخواند،
برای این که کسی ببیند، یا آهنگ صدایش را عوض میکند و یا در خانه با سرعت
نماز میخواند، اما هنگامی که مهمان میآید، آهسته نماز میخواند. این
نمازها باطل اند. چرا که تمام شیرینی نماز به این است که فقط برای خدا
باشد. امام خمینی (ره) فرمودند: مأموران شاه نیمه شب (پیش از اذان صبح)
مرا از قم به سمت تهران آوردند. بین راه قم و تهران، من گفتم: نماز
نخواندم؛ نگه دارید نماز بخوانم! گفتند نه، اجازه نداریم. گفتم: خوب ترمز
کنید با خاک کنار جاده تیمم کنم. امام (ره) گفتند: نمازی که آن روز
خواندم، پشت به قبله، با تیمّم و دم دمای طلوع آفتاب بود. اما امیدم به
همان نماز است، چون آن کسی که باید بداند، میداند؛ آن کسی که باید آن نماز
را ببیند، دیده است.5
د) عبادت خاشعانه
خداوند متعال عبادت خاشعانه از ما میخواهد، یعنی عبادت باید با فروتنی همراه باشد.
دلیل قرآنی عبادت خاشعانه
قرآن مجید میفرماید:
قد افلح المومنون، الذین هم فی صلاتهم خاشعون ﴿قَدْ
أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُون﴾؛6
قطعاً مؤمنان رستگارند؛ مؤمنانی که در نمازشان خاشع و افتاده حالند.
این
افراد در حضور خدا گردنکش نیستند و خودشان را به حساب نمیآورند. با تمام
وجود اعلام میکنند: پروردگارا من کسی نیستم، من چیزی نیستم، هر چه دارم
از توست. هرچه میکنم به قوت و حول توست.
1. نساء: 43.
2. شیخ مفید، الإختصاص، ص 245.
3. بحار الأنوار (چاپ. بیروت)، ج1، ص209؛ الاختصاص، ص245.
4. کهف: 110.
5. طباطبایی، فاطمه، کتاب اقلیم خاطرات.
6. مؤمنون: 1_2.